۱۴:۱۵ - دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۴

سخنان منتشر نشده آیت الله سیدعلی خامنه‌ای

ما قدر شما را خوب می دانیم/ تجسم خط امام در موضع‌گیری‌های حزب جمهوری اسلامی

مقام معظم رهبری در سال‌های اولیه انقلاب می‌فرمایند: «اعتقاد داریم که حزب ستون فقرات انقلاب اسلامی است». این جملات پیرامون حزبی مطرح شد که بعدها آن را «حزب شهیدان» می‌نامیدند؛ یادگاری از اندیشه‌های ناب شهید دکتر بهشتی…

به گزارش پایگاه خبری”شاهین نا” به نقل از صاحب نیوز/ متن زیر سؤالات دبیران دفاتر حزب جمهوری اسلامی سراسر کشور و سخنان آیت الله سیدعلی خامنه‌ای سومین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی است که در سال ۱۳۶۳ ایراد شده است و اکنون برای اولین بار توسط پایکاه خبری ندای اصفهان در فضای مجازی منتشر می‌شود.

مقام معظم رهبری در سال‌های اولیه انقلاب می‌فرمایند: «اعتقاد داریم که حزب ستون فقرات انقلاب اسلامی است». این جملات پیرامون حزبی مطرح شد که بعدها آن را «حزب شهیدان» می‌نامیدند؛ یادگاری از اندیشه‌های ناب شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی که معتقد بود «تشکل معبد من است»! درحالی که فعالیت اصیل حزبی و در راس آن یک حزب اسلامی فراگیر مردمی، به دور از سیاست زدگی و قدرت طلبی، بیشتر به خیالی شبیه می‌ماند، اما آیت الله خامنه‌ای در این پرسش و پاسخ وی‍ژگی‌های یک حزب آرمانی مردمی را ترسیم می‌کنند.

این متن علاوه بر آنکه گوشه‌هایی از اصول کار تشکیلاتی را مطرح می‌سازد، به عنوان سندی از تاریخ جریانات سیاسی کشور و خصوصا مباحثی که پیرامون آقای هاشمی رفسنجانی مطرح می‌سازد حائز اهمیت است که لازم است در فضای آنروز تحلیل شود.02584 (2)

 

***

بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی خوشحالیم از اینکه شما برادران، دبیران حزب جمهوری اسلامی سراسر کشور را که زحمت کشیدید و راه دور و درازی را طی کردید و به اینجا تشریف آوردید زیارت می‌کنیم.

حقیقت این است که ما قدر شما را خوب می‌دانیم.

برادران مسئول ما از سراسر کشور که مسئولین دفاتر حزب هستند همه جا با یک مشکلاتی مواجه هستند. از طرفی احساس وظیفه می‌کنم و فکر می‌کنیم که باید دید در جو آن شهر در هدایت اذهان و حرکات مردم به سمت آرمان‌های انقلاب و در حقیقت خط امام و خط راستین انقلاب در آن محیط مؤثر باشند و لذا تلاش می‌کنند و از طرفی هم با توصیه موکدی که همیشه ما کردیم که در کار مسئولین دولتی دخالت نکنید و انتقاد نکنید، به آنها کمک کنید، جانب ائمه محترم جمعه را رعایت کنید، در حزب نگذارید قدرت طلبی بشود، نگذارید حزب نردبان ترقی هوس‌رانان و مقام طلبان باشد، این توصیه‌های موکدی که ما داشتیم یک مراقبت ویژه‌ای برای خودتان قائل شوید و سعی و تلاش کنید، طوری نباشد که به معنی فرصت طلبی و دست اندازی در کار مسئولین و ارگان‌های اجرایی کشور تلقی شود. لذا کار برادرهای ما در سراسر کشور راستی یک کار مشکلی است، یک جهاد است و بدخواهان هم که همه جا هستند آنهایی که از آغاز پیدایش حزب در روییدن این جوانه، این نهاد، با یک انسجام اسلامی و با یک تشکیلات اسلامی مثل پدر کشته‌ها برخورد می‌کردند همه از بین نرفته‌اند هر نابسامانی هر جایی که باشد، در هر شهری، در مرکز استانی سعی می‌کنند حزب را به یک نحوی مسئول قلمداد کنند.

خوب این برادر ما که دارد دفتر حزب را در آن شهر اداره می‌کند به مردم چه بگوید؟ بگوید تقصیر چه کسی است؟ از کدام ارگان سوال کند که مسئول نباشد؟ کدام ارگان را مسئول کند که تضعیف نباشد؟ چطور از کنار قضیه بگذرد که بی تفاوتی به حساب نیاید؟ چه بگوید که به راستی برای مردم روشنگر و هدایتگر باشد؟ می‌بینید که کار خیلی ظریف و حساس است. ما امیدوارم که همه شما برادرها ظرافت کار را درک می‌کنید و به لوازم امور ملتزم هستید و اگر کم دقتی در این قضیه هست دقت بشود. البته در خط کلی حزب هم یک چنین مشکلی وجود دارد. یعنی الآن در سطح کشور هر مشکلی یک جا پیدا بشود حنجره‌هایی وجود دارد که مایل است حزب را مقصر قلمداد بکند در حالی که حقیقت این است که حزب در مسائل اجرایی کشور به عنوان حزب، هیچ دخالتی ندارد. یعنی در انتخاب مسئولان، در انتخاب وزراء، انتخاب بقیه مسئولین که در سطوح مختلف هستند هیچ دخالتی نمی‌کنند. اینجور نیست که من به عنوان رئیس جمهور و برادر عزیزمان آقای مهندس موسوی به عنوان نخست وزیر از حزب بپرسیم که ما چه کسی را برای وزارت انتخاب کنیم. نه این توافق من و آقای نخست وزیر است. ممکن است با برادران حزب مشورت بکنیم اما این شورای مرکزی نیست که به ما دستور می‌دهد که فلانی را بگذارید. در عین حال هر کس با هر وزیری مخالف باشد، می‌گوید ببینید حزب چه کسی را سر کار گذاشته است. یعنی خطوط مختلفی هستند، هر خطی ممکن است با یک کسی و هر سلیقه‌ای با یک آدمی هر ذی نفسی با یک جریانی مخالف باشد مشکل پای خانه حزب می‌خوابانند. مانند آن مثلی که می‌گوید: “گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده” هر چند که در این زمینه مثال جالبی نیست ولی در مثل مناقشه نیست.

این مشکلی است که ظرافت موضع حزب را بیان می‌کند. خوب نتیجه چه شد؟ نتیجه این است که ما از مسئولیت حزبی خود شانه خالی کنیم؟ یا بگوییم حالا که سخت است نمی‌توانیم؟ یا عصبانی و برآشفته شویم و اظهار مخالفت بکنیم و اینکه چرا حرف ما گوش داده نمی‌شود به عنوان حزب، اعتراض بکنیم؟ ابداً اینطور نیست “انا لم نخرج اشراً ولا بطراً ولا ظالماً و لا مفسداً”.

ما از اول که این حزب را تأسیس کردیم برای هدایت شروع کردیم و برای کار روی اذهان مردم آغاز نمودیم و برای دستگیری از کسانی که محتاج هستند آغاز کردیم که باز هم همان کار را خواهیم کرد. مشکلات را قبول می‌کنیم و شما برادران حزبی در شهرستان‌ها توجه داشته باشید که یک چنین مسئولیت حساسی دارید.

ما به واقع قدر شما برادران عزیز را می‌دانیم و مشکلات شما را هم درک می‌کنیم و می‌دانیم که واقعاً مجاهدت می‌کنید ولو از یکایک کارهای شما خبردار نباشیم، اولاً خبرها و مشکلات استان‌ها پیش ما می‌آید و از آن مطلع می‌شویم، به علاوه از نزدیک نیز مسائل را می‌دانیم.

در مورد پاسخ به سوالات نیز کار بسیار خوبی است و من تقریباً هر هفته با برادران حزبی ملاقات دارم و با برادران حزب زیاد حرف می‌زنیم و مطالب را در میان می‌گذاریم اما لزوماً همه آنچه گفته می‌شود پاسخ به سوالات نیست و این شیوه خوبی است که در پاره‌ای از موارد مخصوصاً با دبیران این سئوال و جواب انجام شود و همین کار هفته قبل با برادر عزیز و ارجمندمان آقای هاشمی شده بود و آنطور که من شنیدم خیلی هم اثر خوبی داشته یعنی پاسخ‌هایی که اینجا منتشر شده بود افرادی که خوانده بودند غالباً ابهام‌های ذهنی برطرف شده بود و توانسته بودند یک خط و راه روشنی را بفهمند این خیلی کمک می‌کند.

* نقش حزب در جلوگیری از انحرافات

س ۱: نقش حزب در جلوگیری از انحرافاتی که بر اثر عدم تشکیلات در نهضت مشروطه پیش آمد چیست؟

ج ۱: این از جمله سوالاتی است که پاسخش با خودش است یعنی در جریان مشروطیت یک حزب اسلامی که نیروها را منسجم کند و اینکه با هم خط و ربط بدهد وجود نداشت و از این ناحیه هم مثل چند ناحیه دیگر ضرباتی ما خوردیم. مخصوص مشروطیت هم نیست، در آغاز پیروزی انقلاب هم ما همین ضربه را خوردیم. اگر ما پیش از پیروزی انقلاب یک تشکیلات اسلامی داشتیم و یک تشکل و انسجام به معنای واقعی کلمه بین ما وجود داشت و برنامه‌ریزی می‌بود و عناصر صالح برای تصدی مسئولیت‌های مهم اجتماعی از پیش تعیین می‌شدند مطمئناً دوران فترتی که در آغاز انقلاب پیش آمد و در حقیقت بهترین فصل‌های بعد از پیروزی انقلاب را از دست انقلاب گرفت، این فترت را دیگر نمی‌دیدیم. این خاطره را برای شما نقل کنم که در روزهای تشریف فرمایی امام و مساله “مطرح شدن دولت موقت” ما از مدتی پیش جلساتی برای تشکیل حزب داشتیم. مرحوم شهید بهشتی، شهید باهنر، من و آقای هاشمی و بعضی از برادران دیگر که می‌نشستیم و مساله را پیگیری می‌کردیم. منتهی هنگامی که امام آمدند و کارهای مملکت ناگهان متوجه ایشان شد طبعاً گرفتاری‌های ما هم بیشتر شد و کمتر در آن چند روز به مساله حزب رسیدیم. در همان اوقات که ما می‌خواستیم امام نسبت به حزب اظهار نظری بکنند و نظر خودشان را به ما بگویند تا ما با دلی گرم وارد کار شویم، آقای هاشمی ملاقاتی با امام کردند و یک جمله خوبی را آقای هاشمی به امام گفته بودند؛ و آن این بود که “اگر ما حزب داشتیم محتاج این نبودیم که برای تشکیل اولین دولت انقلاب از کسانی استفاده کنیم که بعضی از آنها نسبت به انقلاب اصلاً رابطه صمیمانه‌ای نداشتند”.

در وزرای اول دولت موقت واقعاً کسانی بودند که با انقلاب اسلامی، مساله فقاهت و رهبری امام هیچ سابقه‌ای نداشتند و هیچ تمایلی هم نداشتند و اینها به این علت بود که ما تشکل نداشتیم و ما اولین ضربه عدم تشکل را در حقیقت در اول انقلاب خوردیم. این مضمون صحبت‌های آقای هاشمی با امام بود و امام هم، این را تصدیق کردند و همین موجب شد که ما با تایید قوی امام حزب را شروع کردیم. البته می‌شود پرسید که حزب جمهوری اسلامی تا چه اندازه توانسته این خلأ را پر کند؛ من نمی‌خواهم مبالغه کنم و بگویم که حزب جمهوری اسلامی صد در صد آنچنانکه انتظار از یک حزب اسلامی هست عمل کرده و موفق شده است. این ادعای بزرگی است و شاید انتظار یک چنین عملکردی هم از حزب با آن همه مشکلات و با عدم تجربه‌ای که ما داشتیم کمی زیادی باشد، اما می‌توانم بگویم که حزب از اول انقلاب توانست قوی‌ترین جریان اجتماعی و سیاسی حاضر در صحنه را ارائه کند.

اگر حزب نبود و نظراتی که به وسیله مسئولین حزب به مردم داده می‌شد وجود نمی‌داشت مطمئن باشید محوری برای تجسم خط امام در دورانی که صد در صد کوشش می‌شد خط امام کوبیده شود وجود نمی‌داشت. راه پیمایی‌های حزب، تجمع‌های حزب، سخنرانی‌های مسئولین حزب، بیانیه‌های حزب، روزنامه حزب، همه و همه عواملی بودند که یک خط روشن و یک فلش مشخص را لابلای غوغای گوناگون بازیگران سیاسی ترسیم می‌کردند. آنروزی که از یک طرف منافقین و از طرف دیگر کمونیست‌ها و حزب‌های سابقه داری مثل حزب توده و لیبرال‌ها و ملی گراها و سلطنت طلب‌ها هرکدام از طرفی مشغول ضربه زدن به خط امام بودند اگر آن روز حزب جمهوری اسلامی نمی‌بود مطمئناً ما خسارت‌های بزرگی را می‌دیدیم. تا همین اواخر نیز همینگونه بود حتی اکنون نیز چنین است.

با اینکه شما می‌بینید شعارهای مشخص و روشنی که آنروز می‌توانست از طرف حزب مطرح شود حالا وجود ندارد. آنروز ما در مقابل لیبرال‌ها، ملی گراها، کمونیست‌ها و ملحدها و ضد انقلاب‌ها شعارهای واضحی داشتیم و امروز آن شعارهای صریح و واضح به خاطر موقعیت و وضعیتی که انقلاب دارد نیست و دیگر آن موضع‌گیری در مقابل انقلاب به صورت صریح و واضح از سوی دشمن وجود ندارد که بتوان یک موضع‌گیری صریح و قاطع و همه کس فهم داشت و با اینکه آن کسانیکه آنروزها با حزب مخالف بودند امروز هم در زیر چترهای مختلف مخالفت خودشان را با حزب ادامه می‌دهند و انواع و اقسام تضعیف‌ها و بهانه گیری‌ها علیه حزب می‌شود.

آن چیزی که به عنوان نظر حزب مطرح می‌شود همان چیزی است که مورد توجه اکثریت مردم قرار می‌گیرد و مردم به آن به چشم حسن ظن نگاه می‌کنند و آن را می‌پذیرند.

البته عقیده ما بر این است که اگر بخواهیم خلأ یک تشکیلات حقیقی و کاملاً منسجم را که بتواند در کل انقلاب خط دهندگی داشته باشد پر نماییم باید تلاش بیشتری بنماییم و این از حرف‌هایی است که در پاسخ به سوالات ممکن است مطرح شود و من خواهم گفت.

ما ضعف‌ها، نقص‌ها، نرسیدن‌ها، زیاد در حزب داشته‌ایم که شاید هیچ کدام از این‌ها یک مقصر خاصی نداشته باشد ولی واقعیتی است که وجود داشته است که اگر ما اینها را بر طرف نماییم یقیناً حزب بیشتر خواهد توانست به وظایف تاریخی خود برسد.

س ۲: عملکرد حزب پس از کنگره چگونه بوده است؟

ج ۲: البته من اگر فکر می‌کردم که به این سئوال پاسخ خواهم گفت آماری را از کارهای انجام شده بعد از کنگره تا به حال تهیه می‌کردم که روشن‌تر مطلب بیان شود.

اولاً من به شما بگویم ما فصل عمده‌ای از فاصله بعد از کنگره را به انتخابات گذرانده‌ایم یعنی این دوره تصمیم گرفتیم در مساله انتخابات تلاش واقعی بکنیم و سعی کردیم در تمام شهرستان‌ها و حوزه‌های انتخابیه، فعال برای شناسایی وارد شویم و هدف نیز این بود که افرادی را که هم از معیارهای لازم برخوردارند و هم از نظر مردم قابل قبولند پیدا کنیم و همه نیروی حزب را صرف کنیم تا اینها به مجلس راه پیدا کنند و این یک کار قابل قبول بود. زیرا ممکن بود در شهرستان‌ها افرادی پیدا شوند که صلاحیت را حائز نباشند و از رابطه‌ها و باندبازی‌ها و عوام فریبی‌ها استفاده کنند و بخواهند به مجلس راه پیدا کنند و نظر یک عده از مردم را به سوی خود جذب کنند و ما از این کار پیشگیری کردیم. و معیارهای ما در انتخاب افراد، ایمان و تقوی و آگاهی سیاسی و پای‌بندی به خط امام و نداشتن سابقه سوء و داشتن محبوبیت در میان مردم بود. البته ما به صرف این معیارها اکتفا نمی‌کردیم و از مردم سؤال می‌کردیم تا ببینیم افرادی که در آن منطقه دارای این معیارها هستند چه کسانی هستند، و سپس نیروی حزب را برای انتخاب این افراد مایه می‌گذاردیم.

حالا ببینید این کار پر زحمت و پر مشغله که هفت ماه از ما کار برده است و در این رابطه دفاتر حزب فعال شدند، شورای مرکزی وقت زیادی صرف کرد و شاید تعجب کنید از اینکه بگویم در طول شاید سه ماه بیشترین وقت شورای مرکزی به مسأله انتخابات گذشت که ما بتوانیم افرادی را که واقعاً مرضی خدا باشند و قابل قبول مردم و مفید برای انقلاب باشند به مجلس بفرستیم.

بعد این تلاش‌ها، پدیده‌هایی رخ داد که ما احساس کردیم ممکن است دخالت مردم در انقلاب و مسائل انتخابات تحت تأثیر این تلاش‌ها قرار گیرد. امام در فرمانی در مورد عدم دخالت هیچ نهادی در شهرهای دیگر دستوراتی فرمودند که ما هم با آن موافق بودیم و حق با امام بود که هر حوزه‌ای مستقلاً عمل کرد و از جای دیگر پیشنهاد نشد و اگر دستور امام صادر نمی‌شد ممکن بود مردم در امر انتخابات خود را صاحب اختیار ندانند.

البته این مربوط به حزب نبود و کاری که حزب می‌خواست بکند یک کار کاملاً مردمی و صد در صد منطبق با خواست مردم بو و جهات دیگری وجود داشت که موجب شد امام دستور بدهند هیچ ارگانی برای حوزه‌های دیگر کاندید مشخص نکند و این بود که ما بخشنامه کردیم و اعلان کردیم که در هیچ یک از شهرستان‌ها و حوزه‌های انتخابیه دخالت نمی‌کنیم.

مقصودم این است که ما فرصت زیادی را به پی‌ریزی و برنامه‌ریزی کار انتخابات اختصاص دادیم که البته برای ما از لحاظ شناسایی، آثار مثبتی هم داشت. یعنی ضرری هم در این مورد نکردیم و یک مقدار تلاش حزب را تحت تأثیر و تحت الشعاع خودش قرار داد. اما غیر از آن تلاش‌های دیگری هم شد. یکی از کارهایی که بنا بود انجام بگیرد و بحمدالله انجام گرفت کار روی مواضع بود. مواضع حزب لازم بود که با نظراتی که در کنگره داده شده تجدید نظر بشود و مورد ملاحظه مجدد قرار بگیرد.

یک هیئتی تعیین شدند برای این کار. این هیئت کار خودشان را شروع کردند و پیگیر ادامه دادند و بحمدالله تمام شد و آنطور که در این هفته برادرمان آقای هاشمی ظاهراً در پاسخ به سؤالات گفته بودند که به همین زودی ان شاءالله تمام خواهد شد.

جمع آوری کارهای کنگره و مذاکرات و بحث‌هایی که در کنگره شده بود یکی از کارهای اساسی بود که انجام گرفت. فعالیت دیگر اینکه تشکیلات یک تغییر بنیانی کرد. قبلاً تشکیلات صنفی بود. تشکیلات را منطقه‌ای کردیم و این چیز فوق العاده مهمی بود و مقاومت‌هایی در مقابل آن وجود داشت ولی مسئله را با جدیت پیگیری کردیم. برادرها تلاش کردند و بحمدالله این کار انجام گرفت. مسئولین واحدهای مختلف انتخاب شدند و کارهایشان را برنامه‌ریزی کردند.

برنامه ریزی یک ساله حزب مطرح شد و هیئتی معین شد برای اینکه این برنامه‌ریزی را پیگیری کنند. البته هنوز پاسخ و نتایج کارشان را به ما نداده‌اند اما این کار را دارند انجام می‌دهند. به هر حال در مجموع حرکاتی که انجام گرفت حرکات مفید و مؤثری بود، اگر چه من احساس می‌کنم از لحاظ کلی برنامه‌ریزی ما جلو نیستیم یک مقدار عقب هستیم. احتمالاً اگر چنانچه مسائل انتخابات نمی‌بود و وقت گذاری فراوانی که در این مورد شد اگر نمی‌شد یقیناً ما فعالیت‌های بیشتری انجام می‌دادیم.

س ۳: عملکرد شورای مرکزی حزب پس از کنگره چه بوده است؟

ج ۳: البته وقتی ما عملکرد حزب را مطرح می‌کنیم در حقیقت عملکرد شورا را هم در ضمن این عملکرد بیان می‌کنیم. آنچه گفته شد به میزان زیادی به شورای مرکزی هم ارتباط دارد. البته شورای مرکزی حقیقت این است که یک شورای بسیار فعال نیست، علت این است که برادران مسئول در شورای مرکزی غالباً اشتغال‌های عمده‌ای دارند. دیدم که برادرم آقای هاشمی گفته بودند که به حزب کم می‌رسند ایشان یک مقدار شکسته نفسی کردند. یعنی ایشان به نسبت مسئولیت‌هایی که دارند باید گفت ایشان باز هم به حزب می‌رسند. خیلی از برادرهای شورای مرکزی هستند که فقط به شورای مرکزی می‌رسند یعنی در شورا شرکت می‌کنند و هیچ‌گونه فعالیتی در جنب شورا ندارند و اینها یکی از مشکلات ماست. ما به خاطر همین قضیه بود که امساک زیادی به خرج می‌دادیم که از برادرهای شورا امسال کسی نماینده نشود. من با چند نفر از برادرهای شورای مرکزی که پیشنهاد می‌شد و اصرار می‌شد که آنها نماینده بشوند مخالفت کردم برای اینکه می‌دیدم اینها دارند برای شورا شب و روز خدمت می‌کنند. هم برای شورای مرکزی و هم برای مجموع کارهایی که در حزب هست و جزو افراد فعال شورا هستند و مخالفت می‌کردم که اینها نماینده بشوند ولی خوب آن کسانی که اینها را شایسته می‌دانستند بالاخره زورشان بر ما می‌چربید و بعضی شان را بردند اگر چه بعضی شان را ما نگذاشتیم ببرند.

برادران بعضی‌ها از وزرا هستند.

چند نفر از نمایندگان مجلس هستند، بعضی اشتغالات دیگر دارند. در نتیجه شورای مرکزی ۳۰ نفر آدمی را که بطور نیمه وقت لااقل به حزب برسند جمع نمی‌کند، اگر چه در شورای مرکزی ما بیشتر از نظرات برادرها می‌خواهیم مطلع شویم یعنی بیش از آنچه در شورا به کار اجرایی این برادرها طمعی باشد به نظر و فکر صاحب آنها انتظار هست.

لکن اگر در جریان مسائل شورا در طول هفته نباشند و مسائل حزب را در ذهن نداشته باشند طبیعی است که در شورا خیلی فعال نخواهند بود. بنابر این باید بگویم که عملکرد شورا یک عملکرد متوسطی است ایده ال و در حد بالایی نیست و علت آن هم گرفتاری‌های فراوانی است که برادران شورا دارند که باید فکری برای این بکنیم. امیدواریم که بتوانیم این برادران را وادار بکنیم و از آنها بیشتر کار بخواهیم.

س ۴: شورای داوری و شورای فقها چه عملکردی داشتند؟

ج ۴: شورای فقها هنوز تشکیل نشده است. البته چهار نفر از اعضای این شورا انتخاب شده و نفر پنجم را در فکر هستیم که پیدا کنیم. به این برادران گفتیم که جلسات را تشکیل بدهند ولو اینکه نفر پنجم نباشد. البته خودم داوطلب نشدم و قبول نکردم که عضو شورا باشم و این هم به خاطر گرفتاری‌های دیگری است که در حزب دارم اما بعضی از برادرهای دیگر هستند.

یک احساس نیاز و ضرورت مبرمی شاید به این شورا نمی‌شده به خاطر این که اعضاء شورا دو نفرشان از برادرانی هستند که در داخل شورای مرکزی هستند یعنی برادرمان آقای هاشمی و برادرمان آقای ربانی املشی که عضو شورای فقها از شورای مرکزی هستند اینها در آنجا حضور دارند و بعید است که با حضور برادران در شورا یک چیزی بگذرد که اگر شورای فقها تشکیل می‌شد و آن مصوبه بر شورای فقها عرضه می‌شد مثلاً شورای فقها آن را رد می‌کرد. این بعید به نظر می‌رسد البته ما به این قانع نیستیم باز هم اصرار خواهیم کرد که برادران هر چه زودتر شورا را تشکیل بدهند و آن را فعال کنند.

لکن شورای داوری به طور متوسط دو هفته یک بار تشکیل می‌شود و علت این است که گاهی بعضی از برادران در شب جلسه نیستند و یکی از اعضای شورا، برادرمان آقای طبسی در مشهد هستند و گاهی در جلسه حضور پیدا می‌کنند و برادر دیگرمان آقای موحدی کرمانی هستند که ایشان هم گاهی اینجا (تهران) و گاهی در باختران هستند. جلسه شورای داوری غالباً اعضایش تکمیل نیستند که هر پنج نفر حاضر باشند. البته آقای ربانی به ریاست شورای داوری انتخاب شدند ایشان دبیرخانه‌ای تشکیل دادند و مسئولی را برای این کار انتخاب کردند و پرونده‌ها را جمع می‌کنند. البته در بعضی موارد به داوری هم رسیده است اما آن فعالیت لازم وجود نداشته و بایستی مقداری فعال‌ترش بکنیم همین هفته با برادرها مذاکره داشتیم که شورای داوری را فعال‌تر کنیم. ما معتقدیم که شورای داوری نقش خیلی مهمی باید داشته باشد و اگر فعال بشود امکان این که بتواند خیلی از مشکلات را حل کند زیاد است.

* نقش حزب در انتخاب مسئولین

س ۵: حزب چه نقشی در انتخاب مسئولین اجرایی مملکت دارد؟

ج ۵: فکر می‌کنم در صحبت کوتاهی که اول کردم پاسخ این سئوال داده شد. جواب این است که تقریباً هیچ.

اوائل در مورد وزرا بحث و تصمیم‌گیری می‌شد حتی در مورد نخست‌وزیر هم تصمیم‌گیری می‌شد. یعنی ما در مورد مرحوم رجایی در حزب بحث شد و تصمیم‌گیری کردیم. اگر چه در آن وقت تصمیم‌گیری حزب هیچ جنبه رسمی هم نداشت و نمی‌توانست داشته باشد. به همین اندازه بود که ما در شورای مرکزی در مورد آقای رجایی رحمت الله علیه توافق کردیم و این جهت‌گیری حزب شد و این جهت‌گیری را تعقیب کردیم و بالاخره هم همین تصمیم شد.

در حال حاضر این طور نیست. الآن حزب و شورای مرکزی در انتخاب وزراء نقشی ندارد و اعضاء شورا نظر می‌دهند اما نظرشان تعیین کننده نیست.

اما در این اواسط گاهی اتفاق می‌افتاد که روی نظرات شورا رأی‌گیری می‌شد و نظر جمعی شورا به دست می‌آمد؛ لیکن در عین حال شورا موافقت می‌کرد که اگر چنانچه من و آقای مهندس موسوی در یک مساله‌ای در مورد شخصی توافق داریم آن شخص را معرفی کنیم ولو اینکه بر خلاف نظر شورا باشد. وقتی که در مورد مسئولین دسته اول، حزب نقشی ندارد طبیعی است که در مورد مسئولین بعدی هم حزب هیچ‌گونه نقشی ندارد. حتی وزرای حزبی برای انتخاب معاونین خودشان و مدیران کل با حزب مشورت نمی‌کنند. این چیزی نبود که ما حتماً لازم بدانیم که این کار بشود و نمی‌شود؛ این طبق یک مشاوره و تبادل نظر و یک مصلحت اندیشی کلی بوده است که در خود شورای مرکزی انجام گرفته بود.

کلاً شورای مرکزی قانع است به اینکه مسئولین هر کدام طبق مسئولیت خودشان تصمیم‌گیری و عمل کنند. فکر می‌کنیم با وضع کنونی به همین شکل هم به مصلحت نزدیک باشد.

س ۶: در مورد مواضع حزب و تغییراتی که قرار شده در کنگره در آن داده شود چه مقدار کار شده است؟

ج ۶: این را هم فکر می‌کنم پاسخ دادم. هیأتی تعیین شدند و روی مواضع کار شده اصلاحاتی هم صورت گرفته و قرار است چاپ بشود. علت اینکه تا حال معطل شد این بود که به خود تهیه کنندگان گفته شده بود که بازبینی کنند و نظر نهایی خودشان را بدهند. ظاهراً این کار هم صورت گرفته است. هفته آینده قرار است که آخرین جلسه را بگذارند و بعد از آن به زیر چاپ خواهد رفت.

س ۷: نمایندگان حزبی چه وظایف و چه نقشی دارند؟

ج ۷: ما برای نمایندگان یک واحد ویژه تشکیل دادیم. الآن واحدهای تشکیلات ما چهار واحد هست نه سه واحد. قبلاً ما واحد تهران و واحد استانها و واحد خارج از کشور را در تشکیلات داشتیم و طبق مصوبه شورای مرکزی حالا یک واحد هم اضافه کردیم و آن واحد نمایندگان است.

علت این بود که نمایندگان مجلس آنهایی که عضو حزب هستند اینها را نه در تشکیلات تهران می‌شد مندرج کنیم و نه در تشکیلات شهرستان، حقیقت این است که نماینده یک وجود ویژه است. شخصی است از شهرستان‌ها که در تهران برای مدت چهار سال سکونت دارد و نقش حساسی در مسائل کشور دارد.

هر یک از نمایندگان در حقیقت یک سهم از ۲۷۰ سهم همه جریانات است و این یک چیز بسیار عظیم و با تأثیری است.

فکر می‌کردیم که برادران و خواهران نماینده که از حزب هستند بایستی بتوانند در یک واحد ویژه‌ای مجتمع بشوند و مسائل خودشان را مطرح کنند و این واحد را تشکیل دادیم که در مجلس تشکیل می‌شود و دور هم جمع می‌شوند، تبادل نظر می‌کنند، کانونی دارند، حوزه‌هایی در داخل مجلس دارند که البته حوزه‌ها هنوز کامل نیست و قرار است کامل بشود. نقش این مجموعه می‌تواند نقش خیلی حساس و مؤثری باشد. یعنی اگر بتوانند این مجموعه به نقطه نظرهای مشترکی نائل بیایید، این خواهد توانست در جهت‌گیری مجلس خیلی موثر باشد و خطوط صحیح را در مجلس پیگیری و تعقیب بکند. لازم است که این واحد مقداری منسجم بشود. این واحد تازه شروع به کار کرده و برادران جلساتی دارند منتهی هنوز آن انسجام لازم را پیدا نکرده‌اند. ما از برادران حزب در مجلس به خصوص برادران فعال و حساس همواره می‌خواهیم در این مورد فعال‌تر باشند، تلاش بکنند، هم فکری کنند، تبادل نظر کنند و اگر این باشد یقیناً نقش بسیار زیادی هم در مسائل مجلس و کلاً در مسائل کشور خواهد داشت.

* شایعات اختلاف

س ۸: درباره شایعات در مورد اختلاف نظر در شورای مرکزی چه نظری دارید؟

ج ۸: البته اختلاف نظر به معنی اختلاف سلیقه‌ها بله در شورای مرکزی وجود دارد. کسانی که در این مجموعه مجتمع هستند طبعاً اعضایی از کل جامعه هستند، وضع کنونی جامعه ما و انقلاب، آزادی اندیشه‌ها و تلاش و فعالیتی که همه افراد دلسوز و علاقمند برای پیمودن خطوط واقعی انقلاب دارند یک چنین اختلاف نظرهایی را ایجاب می‌کند.

من اول در مورد کل اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه‌ها عقیده خودم را بگویم. من از اختلاف سلیقه و اختلاف نظر در مسائل مختلف هیچ‌گونه احساس هراس و بیم نمی‌کنم. این را در وضع کنونی انقلابمان یک چیز طبیعی و اگر هدایت بشود یک چیز مفید هم حساب می‌کنم. اگر امروز مردم ما حساس نبودند نسبت به تکالیف انقلابی احساس یک وظیفه سنگین به خودشان نمی‌کردند شاید این اختلاف نظرها به وجود نمی‌آمد یا کمتر بروز می‌کرد. برخی از این اختلاف نظرها به خاطر سخت‌گیری‌هایی است که آن سخت‌گیری‌ها ناشی از احساس وظیفه و تکلیف است. نمی‌گویم هوای نفس‌ها دخالت ندارد؛ یقینا هوای نفس در تخالف و تضاد و درگیری‌ها دخالت قطعی دارد و شکی در این نباید داشت. اما خود اختلاف سلیقه چیزی نیست که انسان از او بیم و هراس داشته باشد. بله، در شورای مرکزی هم اختلاف نظر در زمینه‌های مختلف وجود دارد. آنچه که نباید باشد و وجودش ویرانگر هست تعارض و تضاد هست. ای بسا کسانی که اختلاف نظر هم دارند اما وقتی که کنار هم می‌نشینند علاج جویانه با مسئله مورد اختلاف برخورد می‌کنند اگر به یک وحدت نظر و نقطه مشترکی هم نرسیدند آن مقدار سعه صدر دارند که علیه همدیگر کارشکنی و معارضه و مبارزه طلبی و ستیزه جویی نکنند، این چیز خوبی است. امام بارها درباره اختلافات از سابق که بحث می‌کردند در آن دورانی که اختلافات تند و بنیانی وجود داشت همین را امام گفتند. می‌گفتند که اختلاف شما مثل اختلاف طلبه‌ها باشد. طلبه‌ها با همدیگر در مباحث علمی در درس‌ها اختلاف نظر پیدا می‌کنند، بحث می‌کنند، جدل می‌کنند، این استدلال می‌کند آن استدلال می‌کند حتی وسط صحبت گاهی هم الفاظ اهانت آمیز هم سر زبان جاری می‌کنند اما وقتی که مباحثه تمام شد اختلافات تمام می‌شود، کینه ای ندارد، اثری در دل ندارد، اثری در برخورد آینده آنها با همدیگر ندارد. در مسائل سیاسی و اجتماعی هم باید همینطور باشند، یک وقت اختلاف، اختلاف کفر و ایمان هست، اختلاف، اختلاف مبنایی است مثل اختلافاتی که در دوران لیبرال‌ها و ملی گراها وجود داشت در آنجا واقعا ً اختلاف، اختلاف مبنایی بود.

ما فکر می‌کردیم که باید مبنای این جامعه و قاعده، قرآن و فقه و استنباط اسلامی و فقاهت باشد، آنها اصلا این را قبول نداشتند، آنها معتقد بودند که امروز نمی‌شود اسلام را پیاده کرد. آنهایی که به اسلام معتقد بودند به یک اسلام من درآوردی معتقد بودند به اسلام مبتنی و متکی به قرآن و حدیث و استخراج شده با ابزار فقاهت و اجتهاد عقیده نداشتند. لذا اختلاف ما اختلاف مبنایی بود و هر کار هم می‌کردیم (با آنکه امام بارها آن وقت می‌گفتند اختلافات را ظاهر نکنید و سعی هم می‌کردیم که ظاهر نکنیم، یعنی ما مسئولینی که با هم سرو کار داشتیم در سطوح شورای انقلاب کوشش‌مان این بود که اختلافات را علنی نکنیم) اما عملا علنی می‌شد. شما دیدید که تمام جامعه در آتش دو دستگی و اختلاف داشت می‌سوخت. علت این بود که، اختلاف مبنایی بود.

امروز بحمدالله اختلاف سلیقه‌هایی که وجود دارد بنیانی نیست این خطوط که امروز در زمینه مسائل اقتصادی، در زمینه مسائل سیاسی اسم آورده می‌شود هیچکدام از آنها نیستند که (من خطوط برجسته و مشخصی را می‌گویم و نمی‌گویم که در هیچ گوشه جامعه کسی اینطوری نیست) اسلام را با امام و فقاهت قبول نداشته باشند. قطعا بنده این را عرض می‌کنم که طرفین قضیه یا اطراف قضیه معتقد به امام یا انقلاب و فقاهت و همان خط اسلام واقعی هستند. البته اختلاف سلیقه دارند، گاهی یک طرف تصور می‌کند که در فلان مسئله طرف دیگر اشتباه می‌کند. حالا یا اشتباه سیاسی یا اشتباه دینی، طرف دیگر هم درباره این ممکن است چنین چیزی را تصور کند.

البته من در مورد اختلافات داخل حزب عقیده‌ام این است که یک مقدار زیادی اختلافات عاطفی است. اختلافاتی است که ناشی از ارتباط دوستانه یا غیر دوستانه، مهربانانه یا غیر مهربانانه بین این یا آن شخص است. حقیقت این است یک برادری مثلاً با آن عضو دیگر از سابق آشنایی دارد آن را به معنا و اخلاص می‌شناسد و او را تایید می‌کند، اما آن برادر دیگر این توقع را از او ندارد این اطلاعات را نسبت به او ندارد، یک حرکت کوچکی از او را با چشم استنکار نگاه می‌کند، این منشأ اختلاف می‌شود. یک مقدار اختلافات، اختلافات عاطفی است. البته بعضی از برادران ما در داخل حزب هستند که این اختلافات را عمده می‌کنند. سعی می‌کنند که آنها را مبنایی نشان بدهند، سعی می‌کنند بر اساس این اختلافات جمع‌ها و گروه‌ها و باندهای مختلف در حزب درست کنند ما به شدت با این مخالفیم. من یک بار دیگر اعلام کردم که ما در داخل حزب، دو حزب و سه حزب را تحمل نمی‌کنیم. جریان‌هایی در داخل حزب هستند که با همدیگر بدون اینکه هیچ چیز موجب تضاد وجود داشته باشد تضاد حس می‌کنند. البته بدنه اصلی حزب خارج از هر دو جناح و گروه است. این را شما بدانید، حتی در داخل شورای مرکزی آن بدنه اصلی، آن جمع اصلی داخل در باندبازی و گروه بازی از طرفین نیست، چرا بعضی از برادرها در داخل هستند که با هم اختلاف سلیقه دارند. این اختلاف سلیقه در شوراها هم هست، اینها را مهم می‌شمارند، بزرگ می‌کنند و به آنها بهای بیش از حد می‌دهند.

در داخل شورا همیشه حرف ما این بوده من و برادرم آقای هاشمی هر وقت در داخل شورا با برادرها صحبت می‌کنیم همین را تکرار می‌کنیم. یعنی به طرفین یادآور می‌شویم که شماها در واقع با هم اختلاف ندارید، آنچه که وجود دارد اختلاف نیست، موجب تضاد نیست، البته اخیراً ما بحثی را در شورا مطرح کردیم که چند هفته برادرها روی آن بحث کردند و آن عبارت بود از این که از ذهن برادرها برای ارائه شیوه‌های فعال و کارآمد جهت حل و رفع همین اندازه از اختلافی هم که وجود دارد استمداد کردیم و کمک خواستیم نه به معنی اینکه به کلی سلیقه‌ها یکی بشود و نظر ما هیچ با هم مغایرت نداشته باشد. یک چنین چیزی اصلاً نه قابل قبول است و نه قابل پیش بینی است و نه ممکن است و نه خیلی مقدور است، بلکه به این معنی که هر چه ممکن است فاصله‌ها را کم کنیم. این را ما مطرح کردیم و برادرها راه حل‌هایی را پیشنهاد کردند و ما آن راه حل‌ها را جمع‌بندی کردیم و فکر می‌کنیم که طبق نظراتی که برادران دارند با فعال کردن شورای داوری و همچنین با ارائه کتاب مواضع ما و ان شاءالله فعال کردن واحد عقیدتی و سیاسی بسیاری از این اختلاف نظرها برطرف خواهد شد.

س ۹: چه راهی برای فعال‌تر شدن نقش اعضای شورای مرکزی در حزب درنظر دارید؟

ج ۹: البته این هم مثل این که اشاره شد. اگر برادران شورای مرکزی مسئولیت‌های کمتری داشته باشند و حداقل یک نیمه وقتی را به حزب اختصاص دهند ما فکر می‌کنیم شورای مرکزی و به تبع آن بخش‌های مختلف حزب فعال خواهند شد. ما صحبتی با برادرها داشتیم برای اینکه در داخل دفتر مرکزی حزب هم کار را فشرده و از نظر زمان محدود کنیم و این کاری است که ان شاءالله انجام خواهد گرفت که در دفتر مرکزی حزب به جای اینکه یک کار گسترده از صبح زود تا آخر شب وجود داشته باشد یک زمان محدودی را بگذاریم و کار فشرده و منسجمی در آنجا انجام بگیرد. اگر این کار ان شاءالله انجام بگیرد امید هست که برادران شورای مرکزی هم در یک چنین کار منسجمی به طور زمان‌بندی شده شرکت کنند و این کار در شورای مرکزی هم یقیناً اثر خواهد داشت.

س ۱۰: درباره فرمایشات حضرت امام نظر حضرتعالی چیست؟

ج ۱۰: نظر ما درباره فرمایشات امام خیلی واضح و روشن است. همه جا نظرات امام روشن کننده خط اصلی انقلاب است و ما از اول انقلاب تا به حال در تمام مسائل و حوادث و رویدادهایی که وجود داشته نظر امام را مثل یک مشعل یافتیم که راه را روشن می‌کند، ابهام‌ها را برطرف می‌کند، در موارد اختلاف نظر، خط مستقیم را نشان می‌دهد. آن چیزی که من می‌توانم عرض بکنم این است که بعد از پیامی که امام در مورد فعال کردن بخش خصوصی و توصیه‌ای که به دولت داشتند در این مورد ایراد کردند، گویا زمزمه‌هایی درگوشه و کنار بوده که حاکی از زیر سئوال بردن دولت و موجب تضعیف دولت بود.

امام، تضعیف دولت را قبول نمی‌کنند، از اول هم همینطور بود. اما به حق معتقدند که آن دستگاهی و آن قطاری که بار سنگین انقلاب را بر دوش دارد و اجرائیات انقلاب که تجسم واقعی انقلاب هست به عهده دارد دولت است. اگر دولت در جایی ضعفی داشته باشد را جبران این ضعف این است که به دولت کمک کنیم. اگر ما ماشینی را که دارد این سربالایی سخت را با زحمت و با عبور از مشکلات و موانع گاز می‌دهد و بالا می‌رود و به نظر اگر مقداری کم آمد یا حرکتش کند آمد یک لگد هم ما بزنیم یک سنگ هم ما بزنیم که آقا چرا اینطور سست حرکت می‌کنی، خوب این ماشین بکلی از حرکت خواهد ایستاد، لذا ست که امام عقیده شان این است که ما باید این دولت را تقویت کنیم.

اجرائیات کشور با تقویت مجریان کشور به راه خواهد افتاد. لذا می‌بینیم که امام دولت را از اول تا حالا تقویت می‌کند. اوایل انقلاب با اینکه آن دولتی که آن وقت بود از لحاظ خط و ربط و جهت‌گیری سیاسی و مورد اعتماد امام بودن با دولت کنونی زمین تا آسمان فرق داشت، حتی آن دولت را هم امام حمایت می‌کردند برای خاطر اینکه اگر چنانچه به مردم گفته نمی‌شد که از دولت حمایت کنند و ابراز حمایت از دولت نمی‌شد، تأیید نمی‌شد همان مقدار کارآیی را هم از دست می‌داد.

اگر امام به دولت راهنمایی می‌کنند، خط می‌دهند، توصیه می‌کنند، امر می‌کنند، این نباید بهانه‌ای بشود برای اینکه کسانی این را چماق کنند و به سر دولت بزنند. هیچ اشکالی ندارد که اگر امام اصولاً بگویند که آقا بخش خصوصی را تقویت کنید، مردم را مشارکت بدهید، بازار را داخل کارها بکنید، آن کاری را که مردم نمی‌توانند بکنند آن کار را شما بکنید همین توصیه را و همین توقع را مردم از دولت داشته باشند این هیچ اشکالی ندارد. ما نمی‌گوییم که مردم از دولت نخواهند که به حرف امام عمل کند نخیر دولت موظف است که به حرف امام عمل کند آنچه را که امام دستور دادند مجریان کشور باید آن را در حد بالا و بالاتر از آنچه مردم عادی اهمیت می‌دهند اهمیت بدهد در این شکی نیست. اما این هم نباید باشد که همین را یک سوژه‌ای قرار بدهند و دولت را زیر سئوال قرار بدهند و تضعیف کنند و فرمایش امام را بخواهند چماقی بکنند و تو سر دولت بزنند این را امام بگوششان خورده بود که چنین چیزی وجود دارد و یا ممکن است وجود داشته باشد لذا می‌بینید که این حرکت مثل همیشه حرکتی زیبا، به جا و در حقیقت پر کردن یک خلأ بوده.

* مشکلات قضائی کشور

س ۱۱: درباره رفع ضعف‌هایی که در عملکرد قوه قضائیه به چشم می‌خورد چه برنامه‌ریزی‌هایی در نظر گرفته شده است؟

ج ۱۱: البته ضعف‌هایی وجود دارد که قابل انکار نیست لکن اگر لازم باشد که از طرف قوه قضائیه با شما صحبت کنم و عذرخواهانه و توجیه‌گرانه بخواهم صحبت کنم باید بگویم که قوه قضائیه با یک مشکل بزرگ روبرو است و آن کمبود نفر است و این را باید جدی گرفت. من ضعف‌هایی را که در عملکرد قضایی کشور وجود دارد قبول می‌کنم و به اینها واقف هستم و شاید آن اندازه که من واقف هستم شما نباشید و شکوائیه‌های زیادی به من می‌رسد به خصوص از جاهای حساس که احتیاج به قاطعیت و قدرت و شجاعت قضائی لازم دارد و مرتب هم به برادران مسئول در قوه قضائیه مراجعه می‌کنند من اینها را در جلسات رؤسای سه قوه که هفته‌ای یک بار است و من حداقل یک بار در هفته رئیس قوه قضائیه را می‌بینم مسائل را به ایشان منتقل می‌کنم و با ایشان در میان می‌گذارم.

جوابی که می‌دهند و حق هم با آنهاست این است که “نفر نداریم”. راست هم می‌گویند چون شرط قضا در اسلام بسیار سنگین است و ما هم قبل از انقلاب خود را برای چنین صلاحیت‌هایی آماده نکرده بودیم. این کار مقداری آگاهی و تجربه قضایی و آمادگی رویاروئی با مشکلات را در قبل از انقلاب طلب می‌کرد. البته مسئولین قضایی تلاش کرده‌اند و از حوزه‌های علمیه استمداد کردند و درخواست همکاری نموده‌اند و مقداری نیز در این کار توفیق پیدا کرده‌اند ولی باز هم کم دارند و اگر نفرات داشته باشند من خیال می‌کنم که مشکلات قضائی تا حدودی کاهش خواهد یافت و اما این که چه برنامه‌هایی در نظر گرفته شده است باید بگویم که جذب افراد و تربیت آنهاست.

* مواضع اقتصادی حزب

س ۱۲: در رابطه با فرمایشات امام امت و آیت الله العظمی منتظری و جنابعالی درباره شرکت بخش خصوصی در امر اقتصاد اخیراً برداشت‌های متفاوتی از این مسائل شده است و تا کنون هم حزب جمهوری اسلامی به ویژه شورای مرکزی اعلام مواضع صریح نکرده است و آنچه ذکر شده نظرات شخصی است. تکلیف اعضاء در رابطه با پاسخگویی مردم بویژه در حوزه‌های حزبی چیست؟

ج ۱۲: یک وقت است که امام مطلب مشتبهی را بیان می‌کنند که ما باید درباره آن توضیح بدهیم تا تکلیف مردم روشن شود. در اینجا چنین چیزی نبود. امام مطلب صریح و بسیار روشنی را بیان کردند. البته بیانات امام همیشه همین گونه است و همواره امام صریح و با زبان مردم سخن گفته‌اند. آنجایی که امام موضع‌گیری می‌کنند اصلاً چرا شما منتظر موضع‌گیری حزب می‌شوید؟

ما بارها اعلام کرده‌ایم که آنچه امام می‌گویند همان خط ما است. ما هم مقلد امام هستیم، هم امام رهبر ما است. یعنی خط و ربطی که امام ترسیم می‌کنند هم تکلیف سیاسی و هم تکلیف دینی ما است. بنابراین وقتی امام در مورد بخش خصوصی اینطور صریح و قاطع حرف می‌زنند خوب، تکلیف ما هم مشخص است. آیا لازم است که ما یک بار دیگر هم اعلامیه بدهیم و بگوئیم که ما درباره بخش خصوصی نظر امام را قبول داریم؟ خوب، این معلوم و مشخص است که ما نظر امام را قبول داریم و کار ما اصلاً اینست که در خط امام باشیم و هیچ شبهه‌ای هم وجود ندارد.

و اینکه بعضی هم سعی کرده‌اند وانمود کنند که من یک جور صحبت کرده‌ام و آقای هاشمی جور دیگر صحبت کرده‌اند این کار اشتباهی است. آقای هاشمی و مواضع ایشان در باب بخش خصوصی صد در صد با مواضعی که بنده دارم و مواضعی که آیت الله العظمی منتظری بیان کرده‌اند و فرمایشات امام کاملاً منطبق است.

ما سال‌هاست که با هم نشسته‌ایم در مورد همه مسائل هم با یکدیگر سخن گفته‌ایم و همه معتقدیم که در تمام فعالیت‌های کشور مردم مشارکت داده شوند و این نظر اسلام است، در تجارت، در صنعت، در کشاورزی، در خدمات و در همه امور. البته در همه امور هم باید نظارت و هدایت و راهنمائی و سیاست‌گذاری دولت باشد. دولت مثل رشته‌ای است که دانه‌های تسبیح را به هم متصل می‌کند. اگر دولت نخواهد سیاست‌گذاری بکند، خوب ممکن است کسانی از بخش خصوصی پیدا شوند که بخواهند سوء استفاده کنند و بخواهند فسادانگیزی و بخواهند سرمایه اندوزی و ایجاد فواصل بیشتر طبقاتی بکنند. دولت که نمی‌تواند اینها را تحمل کند. دولت مسئول است و نباید بگذارد و سیاست‌گذاری را باید انجام دهد.

در سایه و چهارچوب سیاست‌گذاری دولت، بخش خصوصی در تمام زمینه‌ها تلاش کند و این فرمایش امام بود، نظر ما هم همین است. نظر آقای هاشمی هم همین است و هیچ‌گونه اختلاف نظری وجود ندارد. حالا اگر نظر حزب را هم اگر بخواهید بدانید بنده به عنوان دبیرکل حزب می‌گویم که نظر حزب هم همین است.

س ۱۳: برادر رفسنجانی در پرسش و پاسخ اخیر خود راجع به عدم هماهنگی در شورای مرکزی حزب مطالبی را فرمودند. جنابعالی به عنوان دبیرکل حزب نسبت به رفع این ناهماهنگی چه تدبیری اندیشیده‌اید؟

ج ۱۳: آنچه برادرمان آقای هاشمی رفسنجانی فرمودند همان چیزی است که در واقع وجود دارد و من هم همان را می‌گویم. برای رفع ناهماهنگی هم همانطور که گفتم بیرون آمدن مواضع کمک می‌کند، فعال بودن شورای داوری کمک است، رسیدن اعضای شورا به کارها هم کمک است و این را هم بگویم یک مقداری از حرف‌ها ناشی از بیکاری است. وقتی که افراد کار نداشته باشند به سیاست بافی، انتقاد و بحث و جدل می‌پردازند. ولی کار که داشته باشند مشغول کار می‌شوند و از بحث و جدل خودداری می‌کنند. البته باید بگویم که واحد عقیدتی ما هنوز فعال نیست. و واحد عقیدتی که باید فعال‌ترین واحد حزب باشد متاسفانه هیچ فعالیت ندارد. بعضی از برادران را ما مسئول کردیم و تکلیف کردیم ولی قبول نکردند. بعضی برادران را تکلیف کردیم و قبول کردند لکن بعد پشیمان شدند مثل اینکه بار سنگینی است و مشکل حاضر به کشیدن چنین بار سنگینی می‌شوند و جداً هم مشکل است که مسائل عقیدتی به شکل صحیح و متناسب با وضعیت کنونی انقلاب منتشر شود.

باز فکر کردیم که مسئولیت را به یکی از برادران واگذار کردیم و خدا کند که به دل این برادر بیفتد و قبول کنند و باید هم قبول کنند. اگر واحد عقیدتی راه بیافتد سهم زیادی در سبک کردن این مسائل خواهد داشت.

س ۱۴: منظور امام از نیروهایی که در تضعیف دولت از طریق سخنران یا بیانیه می‌کوشند چه کسانی هستند تا آنجا که امام آنان را را جاده صاف کن صدام و منافقین می‌نامند و خطاب به آنان می‌فرمایند: “شمائیکه که از عهده اداره یک نانوایی هم عاجزید چگونه این دولت را تضعیف می‌نمائید؟”

ج ۱۴: در پاسخ باید گفت من حقیقتاً نمی‌دانم که نظر شریف امام به چه کسی یا کدام جریان یا کدام گروه بوده است و بعد از آن تا امروز هم هنوز خدمت امام نرسیده‌ام که اگر لازم باشد از وجود شریف ایشان استفسار کنم که منظورشان چه بوده است.

و لابد اطلاعاتی به ایشان رسیده بوده که بر اساس آن اطلاعات این مطلب را بیان فرمودند و حتماً هستند کسانیکه این نگرانی را در ایشان بوجود آورده بودند.

س ۱۵: چه کسانی بعد از موضع‌گیری حجت الاسلام هاشمی در خطبه‌های نمازجمعه تهران در هفته گذشته پیغام دادند “و حالا که دولت را می‌کوبید هاشمی را هم اضافه کنید” تا جایی که امام احساس تکلیف کرده و در روز عید سعید غدیر رضایت خویش را از دولت اعلام نمودند؟

ج ۱۵: این را من اصلاً نشنیده‌ام و نمی‌دانم چه کسی گفته باشد که آقای هاشمی را هم اضافه کنید و اصلاً دلیلی وجود ندارد. این را بدانید نظر صریح و قطعی و رسمی امام و حزب این است که دولت باید تضعیف نشود، اما اینکه آقای هاشمی را تضعیف کنند آقای هاشمی را چرا؟ ایشان که مسئول کارهای دولت نیستند. اگر هم فرضاً یک ضعفی یا نقصی در دولت باشد به آقای هاشمی ارتباط ندارد. به دولت و از آن هم بگذریم به بنده ارتباط پیدا خواهد کرد. من دلیلی نمی‌بینم که آقای هاشمی را کسی تضعیف کرده باشد.

خطبه‌های نمازجمعه هفته گذشته آقای هاشمی را که ما در تهران نبودیم و قسمت کمی از آن را من توفیق پیدا کردم آخر شب بشنوم ولی بعد که به ایران آمدم از کل مطالب خطبه‌های ایشان مطلع شدم. این مطالب اصلاً مطالب بدی نبود. ایشان روی مسئله عدم تضعیف دولت تکیه کردند و اصرار کردند که دولت نباید تضعیف شود و این حرفی است که همه می‌زنند و بنابراین موجب وجود نداشته که کسی خدای نکرده ایشان را تضعیف کند.

س ۱۶: اخیراً مسئله مالی به صورت امر طاقت فرسایی موجب شکستن همه دفاتر و حتی در آستانه انحلال قرار گرفتن بعضی از دفاتر شده است. در دفتر مرکزی نیز بر اساس شنیده‌ها چنین خبرهایی وجود دارد لطفاً بفرمایید چه راه‌هایی در مجموع برای این امر وجود دارد؟

ج ۱۶: ما وقتی فکر می‌کنیم برای مسائل مالی حزب چه راهی وجود دارد، یکی از راه‌ها این است که از شما مدیران حزب در شهرستان‌ها کمک بگیریم. شما فرزندان حزب هستید وقتی مادر احتیاج به کمکی دارد باید شما کمک کنید این چیز طبیعی است و ما قائل به خودکفایی دفاتریم این را من به طور جدی به آقایان عرض بکنم ما معتقدیم دفاتر باید خودکفا باشند بروید در این خط. نمی‌گویم الآن از دفتر مرکزی به کسی چیزی داده نشود خوب چاره‌ای نداریم و مجبوریم باز هم یک مقداری کمک کنیم اما برادران در مراکز استان‌ها و شهرها بروند به سراغ خودکفا کردن دفاتر اگر درآمدتان کم است خرجتان را هم کم کنید اگر امام جمعه کمک نمی‌کند، عالم محل کمک نمی‌کند مردم کمک نمی‌کنند عضوی هم در آنجا ندارید از او حق عضویت بگیرید وجود شما اصلاً بی ثمر است. وجود شما در آنجا آن وقتی به عنوان دفتر- نه به عنوان شخص- موثر است که در آنجا عضوی باشد، طرفداری باشد، علاقمندی باشد که شما بخواهید آنها را خط و ربط بدهید، هدایت کنید، سرگرم کنید خوب اینها باید از لحاظ مالی هم به شما کمک کنند این چیز جدی است تا حدی که زیادی بیاورید برای ما هم بفرستید علتش هم این است که حزب در تهران مسئولیت‌هایی دارد و کارهایی می‌کند که شما در شهرستان‌ها آن را ندارید بنابراین نمی‌شود بگوییم خوب تهران هم عضو دارد، از اعضای تهران حق عضویت بگیرید، نه مسائل تهران مسائل کل کشور است کارهای مهم می‌کند واحدهای فراوانی دارد واحدهای پشتیبانی مربوط به همه کشورند بنابراین مخارج بیشتر احتیاج دارد، اعضا و کارمندان بیشتری می‌خواهد خرج پرسنلی بیشتری دارد مجالسی که اینجا تشکیل می‌شود، اعلامیه‌هایی که داده می‌شود کارهایی که می‌شود اینها همه مخارجی دارد که نمی‌شود این مخارج فقط بر دوش اعضای تهران باشد و این بیچاره‌ها جرمشان چیست که ساکن تهران شده‌اند و باید تمام این بارهای سنگین حزب سراسر کشور را اینها بدوش بکشند. نه آقا حزب مشهد فعال باشد، حزب اصفهان فعال باشد، حزب شیراز و کرمان و تبریز فعال باشد، فعال هستید الحمدالله واقعاً همه تان را قبول دارم که همه اینهایی که اسم آوردم فعالید من تایید می‌کنم و تقدیر می‌کنم از همه تان. اما فعال در گرفتن پول باشید خودتان را اداره کنید ما را هم اداره کنید، این حرف اول اما بعد… مشکل مال حزب یک مشکل جدی است ما باید از طریق اعضا، حزب را تأمین کنیم و این کار تا حالا نشده ما تا حالا با کمک‌های گوناگون مردم حزب را تأمین کرده‌ایم، این هفته کمکی که ما گذاشته‌ایم برای ما خیلی ارزش دارد حالا البته ارزش معنوی هم داشت از ارزش مادیش بالاتر، یعنی به ما نشان داد که چطور این مردم کوچه و بازار و مستضعفین و قشرهای عظیم مردم وظیفه شان می‌دانند که ۱۰۰ تومان ۲۰۰ تومان و ۵۰۰ تومان به حزب جمهوری اسلامی کمک کنند و میلیون‌ها برای ما جمع کردند که ما توانستیم بسیاری از بارهای مالی حزب را به منزل برسانیم اما از جهت مالی هم برای ما مهم بود، غیر از جنبه معنوی، به خاطر اینکه خوب یک مقداری بار قرض‌های حزب را سبک کرد. کمک‌های متفرق دیگری هم وجود داشته که افراد اخیر، افراد مومن همان‌هایی که همیشه در پیش از پیروزی انقلاب هم کمک‌هایی در کارهای خیر می‌کردند و این‌ها گاهی به ما کمک کردند و توانستیم حزب را بچرخانیم. البته اخیراً برادران واحد مالی محکم ایستاده‌اند که باید یک فکر بنیادی و اساسی برای ما بکنید ما می‌گوییم راست می‌گویید بایستی یک کار پول دربیار برای حزب پیش‌بینی کنیم که فکرهایی را به دنبال خودش داشته و مطالعاتی انجام گرفته که بتوانیم باز هم با سرمایه مردم (چون حزب بدون سرمایه مردم هیچی ندارد و از بیت المال هم یک ریال ما نمی‌خواهیم استفاده کنیم بحمدالله از اول تا حالا هم استفاده نکردیم) و اعضای حزب بتوانیم بلکه یک کارها و فعالیت‌های اقتصادی در کنار حزب بگذاریم تا بتواند مخارج ضروری حزب را تأمین کند. دعا کنید، کمک کنید، کمک فکری، و انسانی کنید تا اینکه ان شاءالله این کارها یک رونقی پیدا کند یعنی پیش برود و به نتیجه برسد وضع مالی حزب طبعاً بهتر خواهد شد.

س ۱۷: سئوال یکی از حضار در مورد مصرف خمس و سهم امام جهت حزب.

ج ۱۷: ما خمس و سهم امام را خودمان قبول می‌کنیم اینکه ما از طرف امام اجازه داریم این است که امام به من و آقای‌هاشمی و مرحوم باهنر اجازه دادند که ما وجوهات را خودمان قبول کنیم توجه می‌کنید؟ بعد اگر چنانچه ما مصلحت دانستیم از جهت تبلیغات اسلامی صرف حزب هم بکنیم ما هم این کار را می‌کنیم ما سهم امام و خمس را هم بگیریم آنجایی که حزب تبلیغات اسلامی می‌کند فقط آنجا صرف خواهیم کرد بنابراین می‌توانیم اجازه بدهیم منتها به شرط اینکه اولاً بیاید به دست خودمان برسد بعد هم در موارد تبلیغات باید صرف شود.

س ۱۸: در ذهن برادران ابهام وجود دارد که ضرورت چاپ و سخنرانی اقای هاشمی رفسنجانی در روزنامه چه بوده است؟

ج ۱۸: به نظر من پاسخ سئوالات ایشان در روزنامه بسیار کار مفیدی بوده است، هیچ اشکالی ندارد برای خاطر اینکه سوالاتی از ایشان شده بود ایشان جواب دادند اگر چه به وسیله برادران و خواهران حزب در تهران شده بود، اما بعضی از آنها سئوالات همه مردم است. شما امروز در این مملکت چه کسی را سراغ دارید که از آقای هاشمی بهتر و معتبرتر و امین‌تر باشد برای پاسخ به ابهامات ذهنی مردم. جواب دادند و چاپ شده خیلی هم خوب شد. و لذا من اینگونه فکر نمی‌کنم و لابد این مطلب در ذهن بعضی از برادرهاست و برادرهای بیشتری قاعدتاً علاقمند و موافق بودند اینها چاپ بشود و من هم جزء همان برادرهایی هستم که علاقمند و موافق بودم که اینها چاپ بشود.

س ۱۹: چرا این مسئله به روزنامه‌ها کشیده شده است؟

ج ۱۹: این از چیزهایی است که واضح است یعنی اینکه آنچه آقای هاشمی در صحبت‌هایشان گفتند بیش از آن چیزی که مرسوم بوده که نیست. وجود اختلاف سلیقه‌ها یک چیز واضح است این را همه می‌دانند که اختلاف سلیقه وجود دارد در دولت هم وجود دارد، در حزب هم وجود دارد، در سطح جامعه هم وجود دارد منتهی ما می‌گوییم این اختلاف سلیقه‌ها به یک شکلش اشکالی ندارد و آن این است که اختلاف نظر باشد. اما در تضاد و اصطکاک نباشد. تصور می‌کنم نظر آقای هاشمی هم همین است. و قطعاً هم همین است و این اشکالی ندارد که این گفته بشود و به نظر نمی‌رسد که این ایراد داشته باشد.

* گروه‌های بی نام و نشان در صدد تضعیف حزب

س۲۰: با توجه به اینکه گروه‌های بی نام و نشان با همه قوا در حال مبارزه با حزب هستند آیا این مطلب وسیله سوء استفاده برای توجیه حرف‌های آنها نمی‌شود؟

ج ۲۰: البته این را تصدیق می‌کنم که گروه‌های بی نام و نشان و باندهای خطرناک در گوشه و کنار هستند و دارند تلاش‌های سیاسی مشکوکی می‌کنند که از جمله آنها تلاش‌های تضعیف حزب است و یکی از اهداف آنها ویرانگری حزب است.

تایید می‌کنم که چنین باندهایی وجود دارد لکن اینکه اشاعه حرف‌هایی از قبیل حرف‌های آقای هاشمی و مطالبی که من برایتان گفتم موجب این بشود که آنها حرف‌هایشان توجیه بشود، نه. هم من و هم آقای هاشمی در عین اینکه بعضی از ضعف‌ها و نقص‌ها و مشکلات در داخل حزب را قبول داریم در اصل حزب و تایید حزب و تقویت حزب و توسعه مصریم در حالیکه آنها در اصل بنیان با حزب مخالفند چطور می‌توانند با حرف‌های ماها وسیله‌ای برای خود درست کنند.

علت اینکه آنها با حزب مخالفند این است که حزب در خط کلی سیاسی‌اش منطبق با خط امام و خط انقلاب است. آنها آن را قبول ندارند. فقاهت را قبول ندارند، امامت اسلام را، آنطور که ماها معتقد هستیم قبول ندارند بنابراین تحزب مورد تاکید و تایید ماست. بنابراین ایرادها و ضعف‌ها را قبول داریم و از خدا هم کمک می‌خواهیم و ان شاءالله همت هم می‌کنیم ایرادها برطرف بشود. گفتن اینها من فکر نمی‌کنم توجیه کننده و کمک کننده حرف‌های آنها باشد.

س ۲۱: آیا بهتر نبود این سخنرانی به صورت جزوه در اختیار حوزه‌های علمیه قرار می‌گرفت؟

ج ۲۱: چرا من موافقم. سخنرانی آقای هاشمی را -یعنی همان پاسخ به سئوالات را بگویید جزوه کنند و بفرستند، که برادرها رویش مطالعه کنند، بحث کنند. این هم کار خوبی است.

س ۲۲: در مقابل سئوالات فراوان برادران حزبی و ائمه جمعه که برای حزب یک قداستی قائل بودند و هستند چه جواب بدهیم؟

ج ۲۲: اولاً که قداست حزب منافاتی با مسئله‌ای که گفتین ندارد. حزب باز هم قداست دارد حزب یک طریقه جاریه است، فعالیت حزب یک انفاق حقیقی است در این زمان فعالیت حزبی وقتی که صادقانه باشد شریف‌ترین و عزیزترین فعالیت‌هاست الآن هم همین است اگر ضعفی در کار ماها مسئولین حزب و اعضای حزب وجود داشته باشد این نمی‌تواند حزب را زیر سئوال ببرد و از قداست او بکاهد بنابراین نه، این هم هیچ مشکل را به وجود نمی‌آورد.

س ۲۳: چرا حزب در کمتر موردی از مسائل حساس اجتماعی اعلان مواضع می‌کند؟ آیا این حالت باعث سردرگمی اعضا نمی‌شود و دشمن نیز برای شایعه پراکنی میدان عمل وسیع‌تری پیدا نمی‌کند؟

ج ۲۳: این تا حدود زیادی اشکال واردی است. البته باید بگویم یک مقدار اختلاف سلیقه‌ها داخل حزب در این اعلان مواضع سریع و قاطع موثر است و همین بگو مگوهایی که بین برادرها هست بی تاثیر در این موارد نیست و این چیزی است که موجب می‌شود ما هرچه سریع‌تر از خدا کمک بخواهیم این بگو مگوها را کم کنیم، از آن حالت پرخاشگری‌اش لااقل به میزان زیادی کم کنیم.

س ۲۴: آیا از این دو جریان در حزب می‌توان به عنوان خطری یاد کرد؟ اگر خطری نیست در چه صورت باید آن را خطر تلقی کرد و چه تدابیری باید اندیشید؟

ج ۲۴: خوب، بلکه هر چیزی که اختلاف انگیز باشد خطر است. اگر برادرهای حزبی بخواهند از پایگاه حزبی برای تشدید اختلافات استفاده کنند خطرناک است. اگر نصایحی را که ما به طرفین قضیه می‌کنیم نادیده بگیرند و سعی کنند در تضعیف همدیگر و باندبازی در داخل حزب به کار ببرند البته خطر است اگر اینقدر طرفین به هم فشار بیاورند که منجر به یک نوع انشقاق و خدای ناکرده انشعاب در حزب بشود، البته خطرناک است.

و شک نیست که اینها ضرر خواهد بود و این را هم شما بدانید اگر حزب جمهوری اسلامی ناکام بشود و شکست بخورد و ناموفق بشود تجربه تحزب در کشورمان تا مدتی ناکام خواهد بود. لذاست که نباید بگذاریم. من به همه شما برادرها و به همه برادرانی که بالاخره نسبت به یکی از این جریان‌ها ممکن است یک نوع گرایشی و حساسیتی داشته باشید، توصیه می‌کنم که شما نسبت به آن جریان مخالف خودتان دشمنی نکنید و خصومت نکنید، با آنها دشمنی نکنید، نسبت به آنها کینه ورزی نکنید، از آنها غیبت نکنید، به آنها تهمت نزنید، اگر مشکلات حل نشد اختلاف نظر اشکال ندارد.

شما خیال می‌کنید که دوستان نزدیک با هم در تمام مسائل وحدت نظر دارند؟! این “مواضع ما” که تعیین شده نظر یک جمع بوده چند نفر دور هم نشستند و هفته‌های متوالی در طول یک سال گذشته که اینها ذره، ذره فراهم شده در این مسائل بین ماها اختلاف نظر شده بود. بعضی وقت‌ها طی بحث به نقاط مشترک رسیدیم آن نقاط مشترک را مبنا قرار دادیم بر اساس آن حرکت کردیم. شما الآن خیال می‌کنید که در شورای مرکزی اتفاق نمی‌افتد که یک جایی بنده دستم را بلند کنم آقای هاشمی بلند نکند و ایشان بلند کند من بلند نکنم؟ می‌شود گفت که اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف، اختلاف در تشخیص یک مسئله است. این معنایش دشمنی کردن نیست و توجه داشته باشید که برادرها اینطور مسئله را می‌توانند از خطر خارج کنند با همین توجیه که من کردم خصومت نکنند با یکدیگر با آن جناحی که فکر می‌کنید طرف مقابلتان است علیه او حرف نزنید، غیبت نکنید و با او با صورت باز برخورد کنید، با دل باز برخورد کنید دیگر مشکلی وجود ندارد.

س ۲۵: بدیهی است که در مورد مسائل کشور دو سلیقه در شورای مرکزی حزب وجود دارد و برای اینکه اختلاف سلیقه صلاح نیست در بعضی موارد حضرتعالی اعلام موضع بفرمایید. اما چرا در بعضی از مسائل که حضرت امام مدظله العالی اظهار نظر می‌فرمایند و نظر می‌دهند حضرتعالی در مقام بیان قرار نمی‌گیرید و در مورد دولت، شما چرا در بیان حضرت امام موضع‌گیری نمی‌کنید؟

ج ۲۵: بعضی از اوقات فرمایشات امام یک موضع‌گیری قطعی به دنبالش لازم دارد مثل همین فرمایشات اخیرشان که ما در نماز جمعه موضعگیری کردیم. یعنی بیان امام را تشریح کردیم و بیان کردیم و ذکر کردیم. آنجایی را که امام یک اعلامیه‌ای می‌دهند یک دفعه از اطراف تایید از حرف‌های امام بلند می‌شود ما اینطور جاها خیلی دوست نداریم که کاری که امام دستور داده‌اند انجام بدهیم انجام نداده اعلام و تایید بکنیم و اعلام موضع بکنیم. در نتیجه اطلاعیه هشت ماده‌ای طبیعی بود که ما زودتر از مردم و دیگران خبر شدیم از این موضوع که اعلامیه دادند و اعلامیه بسیار قوی و خوبی هم بود. این اعلام موضع نداشت که وقتی که امام چیزی را بیان کردند تکلیف ماست که عمل بکنیم. بنده فکر می‌کردم که اگر یک بخش از اجرای اعلامیه امام به من مربوط بشود هر وقتی که عمل کردیم تلگراف خواهم زد خدمت امام که آقا این عمل شد. اما اینکه حالا هیچ کاری نکرده و هیچ عمل انجام نداده ما صدا بلند کنیم که آقا قبول داریم، باید این کارها بشود، آیا این “باید ما” از باید امام قرص‌تر است؟ امام که گفتند باید، باید انجام بگیرد. در این موارد که آقا چرا شما در مورد اطلاعیه هشت ماده‌ای امام اعلام موضع نکردید، خوب دیگر اعلام موضع ندارد که البته امام بیان کردند که باید انجام بدهیم و انجام هم دادیم.

س ۲۶: در مورد دولت فکر نمی‌کنید عدم اظهار نظر صریح و قاطع و در مجموع یک طرفه با تمام ضعف‌ها و قوت‌ها کار را به بی تحلیل بودن برادرها و خواهران حزب کشانیده است؟

ج ۲۶: در مورد اظهار نظر حزب درباره دولت فکر متی کنم اظهار نظر روشنی بوده است اگر چه ما از طرف حزب اعلامیه‌ای ندادیم. خوب، رییس دولت آقای مهندس موسوی عضو شورای مرکزی حزب هستند، چند تا از وزرا عضو شورای مرکزی حزب هستند، بنابراین روشن است که حزب طرفدار دولت است و حمایت از دولت می‌کند و این چیز واضحی است. اما بله، اعلامیه صریح ندادیم ولی اظهارهای صریح و قاطع کردیم.

هم ما اظهار نظر کردیم هم آقای هاشمی اظهار کردند. بارها گفتیم که دولت نباید تضعیف شود و باید کمک بشود. این یک امر خیلی لازم و ضروری است و هر کس که هر جور می‌تواند بایستی به دولت کمک کند و نظر حزب هم این است.

س ۲۷: امام در دیدار با فقهای شورای نگهبان فرمودند یک قصه هم، قصه ائمه جمعه و بعضی از روحانیون بلاد است که با دخالت خود در امور، موجب دلسرد شدن نیروهای صدیق می‌شوند که بیم آن می‌رود بر اثر آن روحانیون منزوی شوند و با منزوی شدن روحانیون جمهوری اسلامی شکست بخورد. حال با توجه به نمونه‌های متعدد و دخالت‌های ناروای بعضی از ائمه جمعه در امور مملکت از جمله عزل و نصب استاندارها و مخالفت با کارگزاران جمهوری اسلامی که صرفا رضایت شخصی آنان را نتوانستند جلب نمایند در این باره شما راه حلی برای پیشگیری از ضایعات موجود سراغ دارید؟

ج ۲۷: لابد این سوال از من به عنوان امام جمعه تهران است، چون نه به مسئولیت حزب می‌خورد و نه به مسئولیت دولتی که یک تدبیری بیاندیشیم که ائمه جمعه دخالتی نکنند. این به عنوان امامت جمعه تهران جای سوال دارد که سوال بشود البته امام جمعه تهران و عضو شورای مرکزی ائمه جمعه و خود شورای مرکزی در حقیقت خیلی تأثیری در اداره کارهای ائمه جمعه ندارد. این را شما بدانید، ائمه جمعه خیلی‌هاشان با ما دوستان قدیمی هستند رفقای نزدیک هستند. ما تبادل نظر داریم، حرف می‌زنیم و حرف می‌شنویم. توصیه می‌کنیم توصیه می‌شنویم، اینها وجود دارد اما اینکه حالا شما خیال کنید که یک دستوری صادر می‌شود از طرف شورای مرکزی یا از طرف امام جمعه تهران که آقای امام جمعه فلان جا شما دیگر در کارهای استاندار دخالت نکنید.

نه، چنین چیزی مرسوم ما نبوده و نیست. فکر می‌کنم بالاترین مرجع و مقامی که می‌تواند برای ائمه جمعه تکلیف معین بکند و به آنها خط بدهد و آنها را باز بدارد و آنها را وادار کند عبارت از آن مقامی است که مشروعیت امام جمعه وابسته به آن مقام است. یعنی چه؟ یعنی آزاد است چون امام جمعه‌ای را که منسوب نکرده باشد اصلاً امام نیست پس مشروعیت مطلق مربوط به امام است وقتی امام گفتند که مقام منصوب من که تو را نصب کردم تو در کار دولت دخالت نکن و در کار استاندار دخالت نکن، او باید نکند، اگر کرد مشروعیتش زیر سوال است من فکر می‌کنم به جای اینکه بخواهیم این تدبیر را بیاندیشیم خود امام این تدبیر را اندیشیدند یعنی در حقیقت فرمایششان رفتار ائمه جمعه‌ای را که ممکن است برخلاف نظر ایشان عمل بکنند زیر سوال برده و محکوم کرد.

س ۲۸: چرا یک برنامه‌ریزی دقیق در دفتر مرکزی که باعث تغذیه شهرستان‌ها از نظر ابعاد مختلف باشد وجود ندارد؟

ج ۲۸: اشکال واردی است من الآن به آقای دکتر جاسبی می‌گویم که در شورای مرکزی از قول برادران مسئولان دفاتر حزب در سراسر کشور از هیئت منصوب برای برنامه یک ساله سوال کنند که چرا تا حالا تأخیر شده؟ این را شما از قول همه این جمع در شورای مرکزی از آن هیئت سوال کنید که چرا تأخیر کردند و آن برنامه را درست نکردند البته خود آقای دکتر جاسبی بنده خدا خوب کار می‌کند ایشان مورد سوال قرار نگیرند ایشان در حقیقت تمام وقت کار می‌کنند؛ برادرانی که منظور شده بودند از طرف شورای مرکزی هم هستند که با ایشان همکاری می‌کنند در تحقیق و بیرون آوردن این برنامه چرا این کار را نکردند؟ از ایشان سوال شود.

س ۲۹: در مورد شرکت اعضا در پایگاه‌های مقاومت چه نظر دارید؟

ج ۲۹: اشکالی ندارد.

س ۳۰: بعضاً مشاهده می‌شود روزنامه جمهوری اسلامی مواضع کلی حزب را رعایت نمی‌نماید، یا اینکه صحبت بعضی از شخصیت‌های حزبی از طریق این روزنامه حتی بیشتر از روزنامه‌های دیگر سانسور می‌شود. قبلاً شنیده شده بود که در شورای مرکزی برای رفع این مشکل و سایر مشکلات قرار بوده برای روزنامه هیئت امنا تشکیل شود. لطفاً بفرمایید در این رابطه نظرتان چیست؟

ج ۳۰: البته یک گله‌مندی‌هایی بعضی از برادرها و بعضی از برادران شورا روزنامه داشتند که ما صرف وقت کردیم که ده دوازده ساعت تقریباً وقت گذاشتیم. با حضور خود من جلسات مشترکی تشکیل شد و آن ابهام‌ها برطرف شد. یک مقدار از توقعاتی که از روزنامه هست ناشی از عدم توجه به مشکلات و ضرورت‌های روزنامه است.

روزنامه برای اینکه بتواند یک روزنامه عمومی و همگانی باشد و پیام حزب را به همه مردم برساند ناچار یک محدودیت‌هایی نمی‌تواند قبول کند و تحمل کند، ناچار و ناگزیر است که یک مقداری دست روزنامه باز باشد. این یک حقیقت است البته یک جاهایی هم شاید بی توجهی‌هایی شده بود که تذکرات لازم داده شد. الآن من فکر می‌کنم وضع روزنامه خیلی خوب است. البته قبلاً هم آنطور اشکال بزرگ و اساسی نداشت، ولی به هر حال، الآن بهتر از قبل شده است.

اگر به نظر برادران اشکالاتی می‌رسد به ما منتقل کنند تا ما آن را به برادران روزنامه بدهیم که آن را اصلاح کنند.

س ۳۱: وضع آموزشی حزب به خصوص در زمینه سیاسی چرا تقویت نمی‌شود و چرا برنامه مشخص و منظمی ندارد؟

ج ۳۱: واحد سیاسی فعالیتش الآن خیلی کم است و لازم است که فعالیت قوی‌تری داشته باشد. یک مشکلاتی در این زمینه داشتیم که فعال برخورد کردیم و برطرف شد. لکن من قبول می‌کنم که آموزش سیاسی در حزب ضعیف است و باید یک مقداری در زمینه آموزش کار منظم‌تری انجام بگیرد.

س ۳۲: اخیراً در مسائل اقتصادی حرکاتی علیه حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی ریاست محترم و محبوب مجلس و عضو شورای مرکزی صورت می‌گیرد، شما با این مسائل چگونه برخورد می‌کنید؟

ج ۳۲: برخورد سخت و جدی و قاطع، هر کسی که بخواهد با برادر عزیزمان آقای هاشمی رفسنجانی که یکی از ذخیره‌های بی نظیر انقلاب هستند موضع‌گیری ایرادگیرانه و موذیانه بکند در مقابل ما قرار دارد. (تکبیر حضار). سرمایه وجود برادرمان سرمایه‌ای ست که در انقلاب، در حزب در همه عرصه‌های گوناگون اجتماعی امروز ارزشمند و عالیقدر است. مبادا اختلاف سلیقه‌های جزیی بعضی از برادرها موجب بشود که این حقیقت روشن را و قدرشناسی از ایشان را تحت الشعاع قرار بدهد و مورد توجه قرار ندهند و این را مراقب باشند. البته دست‌های شیطانی وجود دارد که سعی می‌کند به یک کیفیتی چهره‌ها را زیر سوال ببرد. و از جمله ایشان را مورد انتقاد قرار بدهد که با نام‌های مختلف هستند و ما اطلاع داریم.

شما می‌بینید که این رادیوهای بیگانه چه می‌کنند. در زمینه افکندن شایعه وجود اختلاف، کاری را که رادیوهای بیگانه اصرار دارند و انجام می‌دهند پیداست که استکبار جهانی و مخالفین با انقلاب دلشان می‌خواهد این اختلاف وجود داشته باشد و حالا که نیست دلشان می‌خواهد شایعه‌اش وجود داشته باشد و هر کسی به این شایعات کمک کند پس به آنها کمک کرده است. به این نکته توجه کنید و هوشیارانه با این مسئله برخورد کنید. این جزو مسائل فوق العاده حساس ما است.

س ۳۳: از دو جریان اقتصادی حزب بعضی‌ها خودشان را منصوب به شما و فرمایشات شما و برخی به برادرمان آقای هاشمی رفسنجانی می‌دانند و طوری وانمود می‌کنند که گویا بین شما دو بزرگوار اختلاف نظری هست، این حرکت را چگونه می‌بینید؟

ج ۳۳: این حرکت را حرکت رادیوهای ضد انقلاب می‌بینیم و واضح است. و این را به شما می‌گویم و بد نیست حالا افشا کنم. یک گزارشی دو سال و اندی قبل به من رسید و من بعد تحقیق کردم دیدم واقعیت داشته است. در بعضی از محافل ضد انقلاب و همین گروه‌های بی نام و نشان صحبتش بود (یکی از بحث‌هایی که آن جا شده بود این بود) که ما باید یک کاری بکنیم که یا خامنه‌ای و یا هاشمی را از حزب بگیریم هر کدامشان هم باشد فرقی نمی‌کند. اگر این کار را توانستیم موفق خواهیم شد. اینها نشستند رویش فکر کردند طرح دادند برنامه‌ریزی کردند یقیناً تلاش هم کردند. حالا اراده پروردگار بر اراده آنها غلبه کرد و ناکام شدند بحمدالله این لطف الهی و هوشیاری برادران و عزیزان ما بود اما این را شما بدانید که این جزو خطوط ضد انقلاب در این مملکت است.

فکر کردند که شاید بتوانند اینجا شکافی ایجاد کنند که آنوقت دنبالش را بگیرند و نتوانستند و چیز طبیعی است بین من و کسی مثل برادرم آقای هاشمی را نمی‌توانستند با این حرف‌ها جدایی بیاندازند. بنده (همه می‌دانند) از قدیم علاقمند و ارادتمند آقای هاشمی بودم و الآن هم هستم ایشان هم به بنده خیلی لطف دارند و این صداقت و رفاقت و صمیمیت‌ها صحبت امروز و دیروز نیست که بشود و بیایند و بخواهند رویش یک اخلالی بکنند. این رفاقت جوشیده از دوران اختناق است. من یک وقتی با برادرها صحبت می‌کردم که در آن دوران اختناق ما خیلی از رفقای نزدیک و صمیمی خودمان را از دست دادیم. رفقای عزیزی ما داشتیم، رفیق‌های صمیمی که واقعاً حاضر بودیم تمام موجودیمان را بدهیم به آنها و آنها هم حاضر بودند متقابلاً تمام هستی شان را بدست ما بدهند. این جور با هم رفاقت‌های شیرین و نزدیکی داشتیم. مبارزه، بین ما جدایی انداخت یعنی که ما طرفدار انقلاب بودیم، طرفدار مبارزه بودیم، طرفدار نهضت بودیم. آنها یا مخالف بودند یا علاقمند نبودند. ما از آنها قطع کردیم نه اینکه آنها از ما قطع کنند با اینکه وضع ما خوب نبود، خیلی سخت بود، زیر فشار بودیم، زیر نظر بودیم، خیلی‌ها می‌ترسیدند با ما ارتباط داشته باشند آن دوست‌ها حاضر بودند با ما رابطه داشته باشند؛ ولی ما حاضر نبودیم با آنها رابطه داشته باشیم و قطع کردیم. حتی از نزدیکان خودمان جدا شدیم و همچنین از خویشاوندان نزدیک در همان دوران اختناق جدا شدیم. هر وقت من آقای هاشمی را می‌دیدم، یک جان تازه‌ای گویا در کالبد من دمیده می‌شد. محال بود سر یک قضیه‌ای ما با هم مشورت نکنیم.

ایشان تهران بود من مشهد بودم[i]. ارتباط ما با همدیگر ارتباطات مستمر و جدایی ناپذیری بود و اینکه گفتم یک واقعیتی است که هر موقع آقای هاشمی را می‌دیدم همه آن غم‌ها و غصه‌هایی که از ناحیه دیدن آدم‌های ناباب در آن مبارزه بر دل من وارد شده بود از دلم می‌رفت و شاد می‌شدم. یک انسان مقاوم، یک انسان هم فکر.

در این بیست و چند سالی که بنده با ایشان آشنا هستم [ii] کمتر مسئله‌ای بوده که ما با هم بحث بکنیم (به خصوص مسائل اصولی) و اندک اختلافی بین نظرات ما وجود داشته باشد.

در طول مدت اختناق و مبارزه در میان مبارزین اختلاف بود، سر قضایای مختلف، سر شخصیت‌ها، سر کتاب‌ها، سر موضوع‌گیری‌ها بین شخصیت‌ها اختلاف بود ولی بین من و ایشان هیچ وقت اختلاف نیافتاد. نه من و نه ایشان هیچ کداممان با هیچ کس دیگری اینقدر نزدیک نبودیم. خوب، شهید بهشتی می‌دانید عزیز ما و دوست دیرین ما بود ولی نه آقای هاشمی با آقای بهشتی رفاقتش به اندازه من بود و نه من رفاقتم با شهید بهشتی به اندازه رفاقت با آقای هاشمی بود و همین‌طور بقیه. مثلاً برادرمان آقای هاشمی سوابق زیادی با شهید باهنر داشت یعنی رفاقتشان قبل از رفاقت با من بوده و با هم در قم هم حجره بودند. در عین حال در آن برهه دوستی ما به خصوص در دوران مبارزه، ارتباطات، همکاری‌ها، همدلی‌ها، تبادل نظرهایی که ما دو نفر با هم داشتیم ایشان با رفیق دیرین خود آقای باهنر نداشت لذا بحمدالله این تدابیر سوء عمل نکرده است.

البته از کید شیطان باید غافل نبود و شیطان کید می‌کند و ما هم باید به خدا متعال پناه ببریم.

موفق باشید – ان شاء الله

۲۹ شهریور ۶۳

[i] – البته مدتی در سال ۴۵ هر دو فراری بودیم و مخفیانه در تهران منزلی را اجاره کرده بودیم که یک طبقه ایشان و یک طبقه من نشسته بودم ولی بعد از آن من مشهد آزاد بودم و ایشان تهران زندان بودند یا من زندان بودم و ایشان آزاد بودند.

[ii] آشنایی ما در کربلا در سال ۱۳۳۶ اتفاق افتاد. شاید آثار برکت تربت مقدس هم بوده که این آشنایی اینجور با برکت بوده است.

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.