تفسیر اشکالات ترجمه اي متن بیانیه لوزان
متاسفانه بيانيه لوزان نيز همانند توافقنامه ژنو داراي غلطهاي فاحش و بي دقتي هاي ترجمه اي است که مهمترين آنها در اين نوشته بيان خواهد شد.
به گزارش پایگاه خبری“شاهین نا، باید دید واقعیت امر در بیانیه لوزان چیست؟ فارغ از این که واقعیت امر با تعلقات و منافع ما سازگار است یا سازگار نیست؛کتمان حقایق و انکار حقایق و وارونه جلوه دادن حقایق بدترین گناهی است که ممکن است یک اهل علم مرتکب بشود؛ بنابراین در متن پیش رو فارغ از ملاحظات سیاسی آنچه که رخ داده را بیان خواهیم کرد . راهنمای بحث، مستنداتی می باشد که پیرامون بیانیهی لوزان آمده و با ادلهی متقن در پی اثبات آن هستیم.
- بررسی بیانیهی لوزان و میزان خواستههای محقق شده ملت در این بیانیه
- تطبیق دلالتهای بیاینهی لوزان با ادعاهای دولت مردان در خصوص دستاوردهای آنها با استناد به متون موجود
- بررسی میزان تحقق انتظارات حداقلی نظام ( میزان رعایت خطوط قرمز نظام )
1- بررسی بیانیهی لوزان و میزان خواستههای محقق شده ملت در این بیانیه
- جایگاه بیانیه لوزان
بیانیهی لوزان در این مذاکراتی که در یک و نیم سال اخیر انجام شده، در حقیقت عملیاتی شدهی بخش گام نهایی توافقنامه ژنو است که در سوم آذر 92 در ژنو امضاء شد.
لازم به ذکر است توافقنامهی ژنو 4 بخش دارد؛ گام اول، گام میانی؛ گام نهایی و در آخر نیز پس از گام نهایی می باشد. در بیانیه لوزان عناصر گام نهایی توافق ژنو عملیاتی شده است. با این توضیح که در بیانیه لوزان نسبت به توافق ژنو حقوق ایران کمتر و تعهدات ایران بیشتر شده است. در گام نهایی توافق ژنو صحبتی از محدودیت تحقیق و توسعه نشده است اما در لوزان تحقیق و توسعه هم محدود شده است. در ژنو بنا بود همه تحریمهای مرتبط با هسته ای برداشته شود اما در لوزان تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هسته ای تعلیق می شود.
بنابراین بیانیهی لوزان به لحاظ جایگاه در روند مذاکراتی که در دولت یازدهم صورت گرفته است صورت “عملیاتی شده و تفصیلی گام نهایی توافقنامهی ژنو است.”
- بررسی متون ارائه شده پیرامون بیانیه لوزان
تاکنون چهار متن پیرامون این بیانیه ارائه شده است؛ اول، متن انگلیسی بیانیهی لوزان که توسط خانم موگرینی قرائت شد. دوم متن فارسی بیاینهی لوزان است که توسط جناب آقای ظریف قرائت شد. سوم متنی است که توسط وزارت خارجه ایران چند ساعت قبل از قرائت بیانیه لوزان، تحت عنوان “خلاصهای از مجموع راه حلهای تفاهم شده برای رسیدن به برنامهی جامع اقدام مشترک” منتشر شد که ساعاتی بعد از روی سایت وزارت خارجه حذف شد. چهارم نیز متنی انگلیسی است که همزمان با قرائت بیانیهی لوزان وزارت خارجه امریکا تحت عنوان (FACT SHEET) ارائه کرد.
در بحث پیش رو متن فکت شیت را از سایت رسمی وزارت خارجهی آمریکا، متن انگلیسی بیاینهی لوزان را از سایت اتحادیهی اروپا، متن فارسی بیانیهی لوزان را از سایت وزارت خارجه ایران و خلاصهی کاری نیز از سایت وزارت خارجه استخراج شده است. مبنای اصلی همان متن انگلیسی بیانیهی لوزان می باشد.
- مقایسه متن انگلیسی و فارسی بیانیه لوزان
در قراردادهاي بين المللياي که کشورهاي طرف مذاکره، زبان متفاوتي دارند، لازم است متن قرارداد به زبان اصلي هر کشور نوشته شود و قيد گردد که تمامي اين نسخهها اعتباري يکسان دارند. البته اين پيشنهادي نيست که از جانب نويسنده ارائه شده باشد بلکه امري است که در قراردادها و توافقنامه هاي بين المللي رخ داده است.
به عنوان مثال در معاهده منع گسترش سلاحهاي هسته اي ـان پي تي ـ که ايران نيز عضو آن است ـ اين قاعده لحاظ شده است. ماده يازدهم ان پي تي تصريح مي کند:
«اين پيمان، متن انگليسي، روسي، فرانسه، اسپانيولي و چيني آن که همگي از اعتبار يکساني برخوردارند، در آرشيو دولتهاي امانتدار محفوظ خواهند بود. نسخههاي تاييد شده اين پيمان، بايد توسط دولتهاي امانتدار به دولتهاي امضاکننده و ملحق شده به آن ارسال شود.»
دليل اين امر اين است که در مذاکرات همواره کشورها تلاش ميکنند متن قرارداد به نفع خودشان نوشته شود، بنابراين از عبارات و واژهها به بهترين شکل براي تحقق منافعشان استفاده ميکنند و چون تسلطشان به زبان بومي خود بيشتر از زبان بيگانه طرف مقابل است، زبان بومي کشورشان را رها نمي کنند و به زبان رقيب خود متمسک نمي شوند.
در توافقات هستهاي چنين امري تاکنون در دولت يازدهم رعايت نشده و اميدي هم به رعايت آن در توافق نهايي وجود ندارد. سند رسمي توافقنامه ژنو و بيانيه لوزان به زبان انگليسي نوشته شده است. بنابراين تنها متن انگليسي توافقنامهي ژنو و بياينهي لوزان معتبر است و متن فارسي آنها هيچ ارزش و اعتبار حقوقي ندارد.
اگرچه متن فارسي ژنو و لوزان به لحاظ حقوقي بي ارزش است اما بسيار مهم است. زيرا برداشت و ارزيابي مردم ايران اعم از نخبگان و عموم مردم از اين توافقها بر اساس متن فارسي آنها مي باشد. از اين رو فارغ از بي اعتباري حقوقي آن از جهت تاثيري که در قضاوت و برداشت ملت ايران از دستاورد تيم دارند بسيار حائز اهميت است.
متاسفانه هم ترجمه توافق ژنو و هم بيانيه لوزان داراي غلطهاي فاحش است. اين که چنين امري چرا رخ داده است شايسته توجه و حائز اهميت است. البته زير سوال بردن سطح سواد انگليسي تيم مذاکره کننده امري نامعقول و دور از ذهن است. زيرا نه متن اين توافقها بسيار دشوار است و نه سطح سواد انگليسي تيم پايين است. متهم کردن مترجمين به بي دقتي و سمبل کاري آن هم در ترجمه سندي با اين درجه از اهميت نيز بسيار دور از ذهن است. زيرا آقاي دکتر ظريف در گفتگوي تلويزيوني در شبکه يک سيما تصريح مي کند:
«همکاران بنده آن را ترجمه کردند و من به همکارانم گفتم که بايد مطمئن باشيم که عين متن ترجمه شود و ما به جلسهي وزرا در اختتاميه رفتيم و بنده و عراقچي دوباره اين متن را مشاهده کرديم تا کم و زيادي از متن اصلي نداشته باشد و اطمينان پيدا کنيم. و وزرا منتظر ما بودند که بتوانيم ترجمهي دقيقي براي متن داشته باشيم.»[1]
نويسنده تمايلي براي بيان نظر نهايي خود ندارد و از اين رو قضاوت را به خواننده واگذار مي کند و وارد بررسي ترجمه متن مي شود.
اشکالات ترجمه اي
اشکالات ترجمه اي متن دو دسته مي باشد:
دسته اول اشکالاتي است که دلالت متن را تغيير مي دهد و معناي متفاوتي را بيان مي کند که چنين اشکالاتي براي يک توافقنامه بين المللي فاجعه محسوب مي شود. چون طرف مقابل يک چيز تعهد داده و شما چيز ديگري فهميده ايد.
دسته دوم اشکالاتي است که اگرچه معناي متن و تعهد داده شده را عوض نمي کند اما شايسته يک توافق بين المللي نيست و زيبنده مترجمين يک سند بين المللي نيست.
1- ترجمه هاي غلط که دلالت و معناي متن را تغييير مي دهد
- – فردو
مطابق ترجمه وزارت خارجه، 1+5 در بخش مربوط به فردو متعهد شده است:
«در اين مرکز همکاري بينالمللي در حوزههاي تحقيق و توسعه مورد توافق، مورد تشويق قرار خواهد گرفت»
مطابق ترجمه فوق، هم در حوزه تحقيق و هم در حوزه توسعه، همکاري هاي بين المللي مورد تشويق قرار خواهد گرفت در حاليکه متن انگليسي ميگويد:
” International collaboration will be encouraged in agreed areas of research.”
معادل فارسي کلمه research، «تحقيق» مي باشد. متن انگليسي تصريح دارد که همکاري هاي بين المللي تنها در زمينه تحقيق که مي تواند صرفا نظري و کتابخانه اي باشد مورد تشويق قرار خواهد گرفت.
در متن انگليسي به Development که معادل فارسي آن «توسعه» مي باشد هيچ اشاره اي نشده است. بنابراين 1+5 بر خلاف ترجمه وزرات خارجه هيچ تعهدي را در زمينه Development يا «توسعه» نپذيرفته است.
- – پروتکل الحاقي
در بخش مربوط به نظارت ها و شفافيت هاي بيشتر که از جانب ايران پذيرفته شده ترجمه وزارت خارجه چنين است:
«مجموعه تدابيري براي نظارت بر اجراي مفاد برجام، شامل کد اصلاحي ۳.۱ و اجراي داوطلبانه پروتکل الحاقي مورد توافق واقع شده است.»
مطابق ترجمه فوق ايران موافقت کرده تا داوطلبانه پروتکل الحاقي را اجرا کند. اما در متن انگليسي هيچ نشاني از واژه اي که معناي دواطلبانه بدهد وجود ندارد. واژه اي که داوطلبانه معادل آن فرض شده است provisional مي باشد.
A set of measures have been agreed to monitor the provisions of the JCPOA including implementation of the modified Code 3.1 and provisional application of the Additional Protocol.
در هيچ فرهنگ لغتي provisionalبه معناي داوطلبانه نمي باشد. در فرهنگهاي لغت معتبر انگليسي[2]، کلمه provisional به معناي موقت مي باشد. اگر بنا بود تصريح شود که ايران به صورت داوطلبانه و نه به صورت موقت، پروتکل الحاقي را اجرا مي کند بايد از لفظ voluntarily به معناي داوطلبانه استفاده مي شد نه لفظ provisional که هيچ ارتباطي با داوطلبانه ندارد.
توضيح تفاوت حقوقي اين دو واژه مفصل است. اما جهت توجه دادن خواننده به دقت ها و ظرافت هاي حقوقي کلمات، به يک نکته مهم اشاره مي شود:
مطابق کنوانسيون وين تمامي قراردادها و موافقت نامه هاي بين المللي بايد داوطلبانه و آزادانه باشد.[3] زيرا اگر کشوري از روي اجبار به امضاي قرار دادي يا موافقت نامه اي وادار شده باشد آن توافق، ارزش و اعتبار حقوقي نخواهد داشت. بنابراين، در همه قراردادها و توافقها، اصل بر اين است که آن توافق به صورت داوطلبانه از سوي کشورها پذيرفته مي شود.
قيد داوطلبانه و آزادانه بودن قراردادها يکي از بهترين مستمسک هاي حقوقي ما براي خارج شدن از چنين تعهد ظالمانه اي خواهد بود. خدا را شاکريم که در اين متن، بر خلاف ترجمه فاجعه بار کنوني واژه voluntarily در متن انگليسي نيامده است. زيرا در صورتي که در متن اصلي قيد مي شد ايران به صورت داوطلبانه پروتکل الحاقي را پذيرفته است هيچ مستمسک حقوقي به جز نقض طرف مقابل براي خروج ايران از زير اين توافق ظالمانه باقي نمي ماند. اما خوشبختانه اين اتفاق نيفتاده است و ما در آينده اي که ملت ايران انتخاب متفاوتي را رقم بزند مي توانيم با تمسک به اين اصلِ کنوانسيون وين، ادعا کنيم چنين قراردادي آزادانه و داوطلبانه نبوده است و تحت تحريمهاي شديد اقتصادي و تهديدهاي نظامي امضا شده است و بدين ترتيب اين طوق ذلت را از گردن ملت ايران به دور افکنيم.
- – همکاريهاي بينالمللي
مطابق ترجمه وزارت خارجه يکي از تعهداتي که 1+5 در بخش همکاريهاي بين المللي پذيرفته چنين است:
«ايران در همکاريهاي بينالمللي در حوزههاي انرژي هستهاي مشارکت خواهد نمود که ميتواند شامل ساخت نيروگاههاي هستهاي و راکتورهاي تحقيقاتي شود»
مطابق جمله فوق ايران مي تواند در ساختن نيروگاههاي هستهاي و تحقيقاتي مشارکت داشته باشد. مثلا ساخت بخشي از راکتور را متقبل شود. نتيجه اين امر افزايش دانش و مهارت فني متخصصين هسته اي و همچنين زمينه ساز استفاده ايران از تجربيات ساير کشورهاي هسته اي خواهد شد.
پيش از بررسي صحت ترجمه فوق نگفتن اين نکته را جفا به خوانندگان مي دانم و آن اين که: مطابق همين ترجمه غلط هم 1+5 نمي گويد ايران حتما در ساختن نيروگاهها مشارکت خواهد داشت و 1+5 موظف است اين کار را انجام دهد، بلکه مي گويد «مي تواند شامل ساخت نيروگاههاي هسته اي و راکتورهاي تحقيقاتي شود» و اين به لحاظ حقوقي يعني اين که الزامي براي 1+5 در مشارکت دادن ايران وجود ندارد. اما بر فرض چشم پوشي از عدم الزام 1+5 به مشارکت دادن ايران و با فرض الزام 1+5 به انجام اين کار بايد گفت در متن انگليسي هيچ صحبتي از مشارکت در ساخت نشده است. تصريح متن انگليسي چنين است:
Iran will take part in international cooperation in the field of civilian nuclear energy which can include supply of power and research reactors.
وزارت خارجه ايران کلمه supply را به ساخت ترجمه کرده است. در صورتي که معادل ساخت در لاتين building و construction مي باشد. Supply به معناي تهيه، تامين و تدارک مي باشد.
بنابراين تعهدي که 1+5 به ايران داده اين نيست که ايران مي تواند در ساختن نيروگاههاي هسته اي مشارکت داشته باشد بلکه تعهد 1+5 اين است که ايران مي تواند در تهيه و تامين نيروگاهها مشارکت کند. مثلا بخشي از سهام آن را بخرد و هزينه مالي آن را تامين کند.
يکي از خطوط قرمز غربيها اين است که به هيچ عنوان نميخواهند ايران به عرصه تکنولوژيهاي پيشرفته وارد شود. حال چطور قابل قبول است که خودشان ايران را در ساخت نيروگاههاي اتمي که يک صنعت پيشرفت محسوب مي شود مشارکت دهند؟
2- ترجمه هاي غير دقيق
- – آب سنگين اراک
جمله اول متن وزارت خارجه در خصوص راکتور آب سنگين اراک چنين است:
رآکتورتحقيقاتي پيشرفته آب سنگين در اراک با همکاري مشترک بين المللي باز طراحي و نوسازي خواهد.
مطابق ترجمه فوق راکتور اراک در قالب يک همکاري مشترک بين المللي مثل هر همکاري مشترک ديگري بازطراحي و بازسازي خواهد شد. اما آيا پروژه مشترک بازطراحي و بازسازي اراک يک پروژه مثل پروژه مشترک ديگر مي باشد؟ آيا بازطراحي و بازسازي اراک پروژه اي همانند ساخت يک نيروگاه تحقيقاتي معمولي است؟ ترجمه فارسي چنين امري را به ذهن متبادر مي کند. اما متن انگليسي چيز ديگر مي گويد:
An international joint venture will assist Iran in redesigning and rebuilding a modernized Heavy Water Research Reactor in Arak.
در زبان انگليسي و براساس فرهنگ هاي معتبر انگليسي[4] venture به معناي کاري است که قبلا سابقه نداشته و توام با ريسک يا عدم قطعيت است. در زبان انگليسي به هر اقدامي venture گفته نمي شود. مثلا اگر بخواهيم در مزارع شمال برنج يا در لاهيجان چاي يا در خراسان زعفران بکاريم هيچيک از اين اقدامات venture محسوب نمي شود. اما اگر بخواهيم در خراسان چاه نفت استخراج کنيم يا در خليج فارس ماهي خاويار پرورش دهيم اينها venture هستند. زيرا چنين کاري تاکنون نشده است و همراه با مخاطره و ريسک است.
متن انگليسي به درستي بر اين نکته تاکيد دارد که همکاري مشترکي که بناست در ساخت راکتور اراک شکل بگيرد يک joint venture است. اما چرا در بيانيه بر اين امر تاکيد و تصريح مي شود که همکاري مشترک در اراک يک همکاري خاص و joint venture است؟ چرا 1+5 مي خواهد تصريح کند که بازطراحي اراک يک اقدام مخاطره آميز مشترک است؟ چون باز طراحي و بازسازي يک راکتور آن هم در حالي که حدود نود درصد کارهايش انجام شده تاکنون در دنيا انجام نشده است. چون نيازي به اين کار نيست. زيرا از همان ابتدا و بر اساس نيازهاي کشور نوع راکتور و قدرت آن مشخص مي شود و بر اساس يک نقشه ساخته مي شود. دليلي ندارد که طراحي يک راکتور را ـ آن هم در مراحل اتمام نه آغاز ـ بخواهند عوض کنند. اين کار مثل آن است که کارخانه سازنده پژو تصميم بگيرد ماشين پژو را در آخرين مراحل ساختش به ماشين بنز تبديل کند.
اين توضيحات مخاطره آميز بودن بازطراحي اراک را نشان مي دهد اما اين سوال کماکان باقيست که چرا 1+5 دوست دارد به اين امر تصريح کند؟ تصريح به اين امر چه نفعي براي 1+5 دارد؟ مطابق ادعاي ايران بايد بازسازي راکتور اراک بر طبق جدول زماني باشد تا 1+5 نتواند با کش دادن بازسازي آن، عملا ايران را براي سالهاي طولاني مثلا بيست سال از راکتور اراک محروم کند. پيش از ارزيابي اين تدبير ذکر نکته اي لازم و ضروري است. مطابق توافق صورت گرفته بايد قلب راکتور اراک از جاي خود خارج شود و با يک قلب جديد که توان توليد پلوتونيوم تسليحاتي نداشته باشد جايگزين شود. لازم به توجه است که اگر قلب راکتور از جاي خود خارج شود بازگرداندن آن سر جاي خود داراي خطرات ايمني مي باشد و به عبارت ديگر قابل بازگشت نيست. از اين رو زماني که قلب راکتور اراک از سر جاي خود خارج شد و خيال 1+5 از بسته شدن دست ايران راحت شد تعلل ها آغاز خواهد شد. وقتي که مسئول ايراني به آنها اعتراض کند که چرا در کار تعلل مي کنيد و بر طبق جدول زماني پيش نمي رويد؟ طرف مقابل در حالي که لبخندي آکنده از تحقير و تمسخر بر لب دارد خواهد گفت: Mr! as I said it is a venture
و کاملا حق با اوست زيرا که جدول زماني در کاري که venture است جنبه برآوردي و تخميني دارد نه قطعي و تخلف ناپذير.
- – تحريمها
بخش تحريمهاي امريکا چنين ترجمه شده است:
و ايالات متحده نيز اجراي تحريم هاي مالي و اقتصادي ثانويه مرتبط با هسته اي را، همزمان با اجراي تعهدات عمده هسته اي ايران به نحوي که توسط آژانس بين المللي انرژي اتمي راستي آزمايي شود، متوقف خواهد کرد.
در متن فوق به خاطر عدم پايبندي دقيق به متن اصلي بعد از کلمه «همزمان» عبارت اجراي تعهدات هسته اي ايران آورده شده است و خواننده را به اين اشتباه مي اندازد که توقف تحريمها همزمان اقدام ايران است. در حالي که متن انگليسي اين گونه نيست.
and the US will cease the application of all nuclear-related secondary economic and financial sanctions, simultaneously with the IAEA-verified implementation by Iran of its key nuclear commitments.
ترجمه دقيق متن فوق چنين است:
و امريکا اجراي تحريمهاي ثانويه اقتصادي و مالي مرتبط با هستهاي را همزمان با تاييد آژانس مبني بر اعمال تعهدات کليدي هسته اي توسط ايران متوقف خواهد کرد.
عبارت فوق به درستي تصريح دارد که ابتدا ايران به تعهدات خود عمل خواهد کرد و اگر آژانس پايبندي ايران به تعهداتش را تاييد نمود آنگاه امريکا اجراي تحريمهاي ثانويه اقتصادي و مالي مرتبط با هسته اي را متوقف خواهد نمود.
- – غني سازي
جمله اول بخش مربوط به غني سازي چنين ترجمه شده است:
همچنان که ايران برنامه صلح آميز هسته اي خود را دنبال مي کند،
در حالي که متن انگليسي چنين است:
As Iran pursues a peaceful nuclear programme
و بنابراين ترجمه صحيح آن عبارتست از:
همچنان که ايران يک برنامه صلح آميز هسته اي را دنبال مي کند.
نکته مستتر در اين جمله اين است که بر خلاف ادعاهاي صورت گرفته، در بيانيه لوزان هيچ صحبتي از حق هسته اي يا حق غني سازي براي ايران به ميان نيامده است. آنچه در بيانيه لوزان آمده اين است: ايران همچنان که يک برنامه صلح آميز هسته اي را دنبال مي کند …
- – نوسازي راکتور اراک
در متن فارسي لوزان بخش مربوط به آب سنگين اراک صحبت از نوسازي راکتور شده است:
رآکتورتحقيقاتي پيشرفته آب سنگين در اراک با همکاري مشترک بين المللي باز طراحي و نوسازي خواهد.
در حالي که در متن انگليسي همان گونه که در ذيل مشاهده مي شود صحبت از بازسازي است و نه نوسازي که بار مثبتي را به ذهن مخاطب القا مي کند.
An international joint venture will assist Iran in redesigning and rebuilding a modernized Heavy Water Research Reactor in Arak.
نتیجه
همان گونه که ملاحظه شد متن دو صفحه اي و نه چندان دشوار بيانيه لوزان حاوي اغلاط فاحش و بي دقتي هاي ترجمه اي است. دو فرض کم سوادي يا بي دقتي براي تيم مذاکره کننده قابل قبول نيست و خواننده خود تلاش کند فرض مناسبتري را براي چنين خطايي پيدا کند.
به اميد بازگشت اقتدار، عزت و خود باوري به دولت
- – بررسی متن بیانیه لوزان
راهنمای ما در بررسی بیانیهی لوزان و ادعای مسئولین، دو خواسته به حق ملت ایران است:
* احقاق حقوق هستهای
* رفع تحریمهای ظالمانه
در این متن بر اساس ترتیب بیانیه لوزان این دو خواسته بررسی خواهد شد.
1- احقاقحقوق هسته ای
مقصود از حقوق هستهای، مادهی 4 معاهدهNPT است. این ماده میگوید: ” هیچ نکتهای در این پیمان نباید به گونهای تفسیر شود که حق مسلم هم پیمانان در انجام تحقیقات، تولید و استفاده از انرژی هستهای برای مقاصد صلح آمیز تحت تاثیر قرار بگیرد.”
لذا اگر کسی داعیه ای دارد که حقوق هسته ای ملتی را استیفاء کرده باید ثابت کند که “در سه حوزهی
1- تحقیق و توسعه
2- تولید که مشتمل بر غنی سازی است
3- استفاده از انرژی هستهای” تمام حقوق را توانسته استیفا کند.
مطابق این ماده از معاهده ان.پی.تی شما بدون هیچ قید و شرطی میتوانید در هر زمینهای، با هر نسلی از سانتریفیوژ، به هر روشی که خواستید تحقیق کنید.
در بخش تولید نیز دولت ها میتوانند به هر میزان، در هر تعداد مرکز غنی سازی، هر چند میلیون سو خواستند غنی سازی کنند.
همچنین در حوزه استفاده از انرژی هستهای برای مقاصد صلح آمیز دولتها می توانند نیروگاه آب سبک داشته باشند، نیروگاه آب سنگین داشته باشند، نیروگاه 40 مگاواتی داشته باشند و یا هزار مگاواتی داشته باشند. تنها قید این است که استفاده صلح آمیز باشد.
1.4.1. مقدمه بیانیه لوزان
در مقدمه بیانیهی لوزان اهداف این بیانیه ذکر شده است. این بیانیه دو هدف را پیگیری می کند:
1- ماهيت صرفا صلح آميز برنامه هسته اي ايران را تضمين نموده
2- به طور جامع همهی تحریمها برداشته بشود.
ابر قدرتها زورگو هستند ولی وقتی پای میز مذاکره آمدند، قدرتشان را در استدلالشان نشان می دهند: “ایران باید تضمین کند که برنامهی هستهای او صرفاً صلح آمیز باقی بماند.”
وقتی که این را پذیرفتیم در سه کنج تنگنا می افتیم. میگوید لازمهی تضمین این که برنامهی ایران منحصراً صلح آمیز باقی بماند این است که نقطهی گریز (مدت زمان لازم برای دستیابی ایران به بمب اتم) ایران یک سال باشد. بعد از اینکه پذیرفته شد نقطه گریز یکسال باشد، می گویند لازمهی این که نقطهی گریز شما یک سال باشد این است این تعهدات و محدودیت ها را قبول کنی و صنعت هسته ای ایران به مقیاسی که در بیانیه لوزان آمده محدود شود؛ بدین ترتیب با سه گزاره، دست تسلیم شما را بالا می برد. بنابراین اول می گویند شما پذیرفتید که تضمین کنید برنامه هسته ای شما صلح آمیز می ماند. دوم می گویند برای اینکه صلح آمیز باقی بماند می بایست نقطه گریز یکسال شود. سوم می گویند برای اینکه نقطه گریز یکسال شود می بایست این محدودیت هایی را که در ادامه می آید، قبول کنی.
1.4.2. نقشهی کلیِ بیانیهی لوزان
بیانیه لوزان، گزارش اجمالی از توافقاتی است که صورت گرفته است تفصیلی که رخ داده است. در این بیانیه هیچ عدد و رقم یا سالی ذکر نشده است. ولی بر اساس شرحی که وزارت خارجه ایران منتشر کرد و شرحی که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرد، این اجمال کمی تفصیل یافته است. منتهی باز هم تفصیل کامل نیافته، چون اصرار دولتمردان ایران بر این بوده که متن توافق منتشر نشود. ولی چرا می بایستی بر این اصرار داشت که متن کامل چنین پیروزی بزرگی(!) منتشر نشود؟ این مشخص است که اگر متن کامل و تفصیلی منتشر می شد، دیگر هر چیزی نمی شد گفت ولی با متن مجمل، راحت تر می توان حرف زد. اینگونه عمل کردن، فضا را مهیا می کند برای زمانیکه اگر طرف مقابل متن توافق را منتشر کرد، شما سریعاً تکذیب کنید و بگویید که آنها تفسیر خودشان از توافق را گفته اند. برای اینکه دروغ بودن حرف طرف مقابل مشخص شود، می بایست متن اصلی را منتشر کرد. گذشته از این، عدد و رقم که تفسیربردار نیست! تفسیر در واژه های مبهم و جملات مبهم امکان پذیر است. مثلاً یا قبول کرده ایم که عدد سانتریفیوژها پنج هزار و شصت باشد یا قبول نکرده ایم. این مسخره است که گفته شود تفسیر شما از پنج هزار و شصت تا چیز دیگری است. یا قبول کرده ایم که 15 سال تحقیق و توسعه نداشته باشیم یا قبول نکرده ایم.
بیانیهی لوزان دو بخش دارد: یک بخش تعهدات ایران است، بخش دیگر، تعهدات طرف مقابل(1+5) است. بخش مربوط به تعهدات ایران هم دو بخش میشود: یک بخش پذیرش محدودیتها بر صنعت هستهای و بخش دوم پذیرش نظارتهای گسترده بر صنعت هسته ای می باشد که دلیل هر دو آنها همان جملهی”ماهيت صرفاً صلح آميز برنامه هسته اي ايران را تضمين نموده ” می باشد.
تعهدات طرف مقابل نیز دو بخش دارد: یک بخش آن مربوط به برداشته شدن یا لغو یا تعلیق تحریم هاست، بخش دیگر نیز مربوط به مشارکت دادن ایران در همکاریهای بینالمللی است. آن بخشی که مربوط به مشارکتهای ایران در برنامههای بینالمللی است، همه اش جنبهی تشویقی دارد. اینطور آمده که: (will be encourage) ما کشورها را تشویق میکنیم که با شما همکاری کنند. یا میگوید: (which can) میتوانید شما شرکت کنید. این قسمت را به این خاطر آورده اند که مقدار تعهدات طرف غربی را زیاد جلوه دهند تا افراد ساده لوح را فریب دهند وگرنه اگر خانم موگرینی و وندی شرمن، کف هم بزنند و مثلا بگویند: ماشالا ماشالا روس اتم ماشالا این بند را انجام داده اند. اما آن بخشی از تعهدات طرف غربی که برایشان الزامآور است، چند خط بیشتر نیست؛ آن هم فقط مربوط به تحریم هاست، دیگر تعهدات آنها همه جنبهی صوری و تشریفاتی دارد. هنگامی که مخاطب آن را می خواند به لحاظ روانشناختی اثر میپذیرد و میگوید” اگر تعهدات ایران یک ونیم صفحه است، تعهدات آن ها نیز حداقل یک صفحه شده است”.
1.4.3. تعهدات ایران در حوزه اقدامات محدودیت ساز
تعهدات ایران در حوزهی اقدامات محدودیت ساز چهار محور دارد:
1- غنی سازی
2- تحقیق و توسعه
3- فردو
4- نیروگاه آب سنگین اراک.
1.4.3.1. غنی سازی و تعهدات ایران
همچنان که ایران برنامهی صلح آمیز هستهای خود را دنبال میکند غنی سازیِ ایران، ظرفیتش، سطحش، ذخیرهاش برای یک دوره مشخص(specified duration) محدود میشود.
خب آن دوره چقدر است؟ هیچ اشارهای ندارد. یعنی کاملاً مبهم است. ولی مشخص است که ظرفیت ما محدود شده، سطح غنی سازی محدود شده، ذخیره محدود شده، دورهی زمانی هم مشخص شده است اما عدد و رقم هیچکدام در بیانیه نیامده است. پنجمین تعهد هم این است که هیچ تاسیسات غنی سازی بجز نطنز نخواهد بود. بنابراین در مجموع 5 تعهد کلی ایران در باب غنی سازی عبارتست از: ظرفیت غنی سازی، سطح غنی سازی، میزان ذخیره اورانیوم غنی شده، مدت زمان، محل غنی سازی.
- – شرح وزارت خارجه ایران
بر اساس متنی که توسط رئیس جمهور از آن به فکت شیت ایران یاد شده است دوره محدودیت برای غنی سازی 10 سال است. یعنی ما پذیرفته ایم تا 10 سال برنامهی غنی سازی ایران به این صورت محدود خواهد بود که 1- تعداد سانتریفیوژها بیش از 5000 عدد است. اما با زیرکی مشخص نشده که بیش از 5000 هزار یعنی چه؟! این در حالی است که متن فکت شیت امریکا به صراحت 5060 سانتریفیوژ را ذکر می کند.
همچنین ایران می پذیرد که تنها محل غنی سازی نطنز بوده و سطح غنی سازی 67/3درصد باشد. یعنی میپذیریم که حتی 5درصد هم غنی سازی نکنیم.
محدودیت میزان ذخیره که در بیانیهی لوزان گفته شده بود: (stockpile)، در متن وزارت خارجه ذکر نشده که چقدر است. معقول این است که وقتی دارد جزییات دیگر موارد را میگوید میزان ذخیره را نیز اعلام کند، ولی میزان ذخیره را اینجا اشاره نمی کند. اما یک چیز مهم اشاره می کند، منتهی نحوه بیان کردن آن، شیطنت آمیز است.
همانطور که گفته شد ایران تنها میتواند با 5060 عدد از 19000 سانتریفیوژی که داریم، غنی سازی کند و مابقی 14000 سانتریفیوژ، اینطور می شوند که بر اساس گزارش وزارت خارجه “ماشينهاي اضافه بر اين تعداد و زيرساختهاي مرتبط با آنها جهت جايگزيني با ماشينهايي که در طول اين زمان آسيب ميبينند جمعآوري و تحت نظارت آژانس نگهداري خواهند شد.“ البته این نادرست است چرا که ایران ابتدئاً مجبور به جمع آوری شده، حالا بعد از جمع آوری میتواند از سانتریفیوژهای جمع آوری شده جهت جایگزینُُُُُُی استفاده کند. مگر عقل نداریم که جهت جایگزینی جمع آوری کنیم، بعد بیاریم همان جای اول بگذاریم. آن سانتریفیوژها اولش که همان جا بودند!
اینجا دو نکته گفته شده است: هم ماشین ها باید جمع آوری شود و هم زیرساخت ها.
جمع آوری زیر ساخت های غنی سازی یعنی چه؟
متن وزارت خارجه بیان می کند که هم ماشینها و هم زیرساخت هایش را جمع میکنیم. این دو تا باهم خیلی فرق دارد. یک وقت است به شما میگویند موظف هستید صندلیهای داخل رستوران را جمع کنید، یک وقت دیگر میگویند کل زیرساختهایی که در رستوران هست را باید بردارید که اساساً شکل رستوران نداشته باشد. با این کار دیگر امکان بازگشت پذیری متقابل برای شما وجود ندارد. برای مثال اگر می پذیرفتیم این نه هزار سانتریفیوژی که دارد میچرخد، بچرخد و به هفت هزار عدد دیگر، گاز تزریق نخواهد شد. اینطوری همه چیز سر جای خود بود و اگر طرف مقابل دست از پا خطا می کرد، می توانستیم گاز در آن تزریق کنیم. اما هنگامی که تمام سانتریفیوژها با زیرساخت هایش جمع شد و به انبار رفت، دیگر اهرم فشاری برای ایران نمی ماند.
تأمل:
آیا وقتی گفته می شود ایران 10 سال محدود میشود یعنی بعد از گذشت 10 سال، دیگر محدود نمی شود؟ آیا این بدان معنی است که طرف مقابل پذیرفته است که ما بعد از ده سال آزادانه غنی سازی کنیم؟
در توافقنامهی ژنو آمده است که ” اجرای موفق گام نهایی راه حل جامع و طی شدن کامل دورهی زمانی، با برنامهی هستهای ایران همان گونه که با سایر کشورهای که سلاح اتمی ندارند و عضو ان پی تی هستند برخورد میکنیم”. یعنی بعد از آن دورهی محدودیت 10 ساله، در خصوص غنی سازی با ایران همان رفتاری را میکنیم که با سایر کشورهای عضو NPT میکنیم. آیا به آن کشورها اجازه دادهاند که در مقیاس صنعتی غنی سازی بکنند؟خیر. آمریکاییها گفتند ما حتی برای نزدیک ترین هم پیمانان خودمان حق غنی سازی قائل نیستیم.
اجازهی فعالیت غنی سازی با حق غنی سازی فرق دارد؛ حق غنی سازی یک چیز است و اینکه اجازه بدهند به طور نمادین غنی سازی کنید یک چیز دیگر است. این که من اجازه بدهم یک بار از لیوان من چایی بخورید فرق میکند با این که بگویم این لیوان براي شما است.
مقدمه بیانیه لوزان دارای یک اصلی است که هيچ محدوديت زمانی ندارد به این شرح که “باید به طور نامحدود- یعنی همیشه – تضمین کند که انرژی هسته ای آن صلح آمیز است.” این اصل حاکم بر توافقات غربی ها با ماست. لذا 10 سال بعد هم خواهند گفت انرژی هسته ای باید صلح آمیز باشد، و لذا نقطه گریز(break out) شما باید یکسال باشد و یک سری محدودیت هایی را برای صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای بپذیرید و این داستان در پایان هر دوره می تواند تکرار شود.
استعمار نوین ایجاب میکند که دیگر مثل زمان قدیم محرومیت ابدی ایجاد نکند چراکه اگر دولت کشوری خائن باشد ملتش قبول نمیکند، لذا امروزه می گوید شما برای 10 سال این را بپذیر و بعد از 10 سال اول، 10 سال دوم را تحمیل می کند. اگر تجربهی تو نسبت به دوره قاجار بیشتر شده است، تجربهی طرف مقابل هم رشد کرده او دیگر با روشهای 200 سال پیش برخورد نمی کند بلکه با روشهای سال 2015 جلو می آید. بنابراین نباید انتظار داشت که با آقای ظریف نیز مانند میرزا ابوالحسن خان ایلچی برخورد کند. این بار دیگر با این استدلالهای به ظاهر عوام پسند که همهی دنیا میپسندند با تو برخورد میکند. – این حرف را که میگویند “ایران باید تضمین کند برنامه هسته ای اش صلح آمیز بماند” هر فردی در هر گوشهای از دنیا که باشد، بشنود؛ میگوید چه حرف متینی میزنند؛ اینها که خواستهی بدی از جمهوری اسلامی ایران ندارند. شما هم تایید میکنید، مسئولین شما هم تایید کردند و این میشود استعمار نوین که نشان میدهد ما برای روشهای نوین باز مانند افراد سابق هستیم، جهالت نوین داریم و تن به استعمار نوین میدهیم.
1.4.3.2. تحقیق و توسعه
تحقیق و توسعه یکی از آن نقاط امیدواركننده اي بود که میتوانستیم حتی محدودیتهای بیش از این بر صنعت هستهای را بپذیریم، اما تحقیق و توسعه را محدود نکنیم؛ چرا که نهایتاً 10 سال بخش صنعتی محدود شده است ولی تحقیق و توسعه پیش رفته و نسل های سانتریفیوژها ارتقا مییافت. در این صورت به محض این که محدودیتها برداشته میشد، به لحاظ صنعتی از دنیا عقب نبودیم و بلافاصله سانتریفیوژهای نسل جدید را نصب میکردیم و عقب ماندگی های صنعتی را جبران می کردیم.
Iran’s research and development on centrifuges will be carried out on a scope and schedule that has been mutually agreed.
” تحقیق و توسعهی ایران بر روی سانتریفیوژها[نه بر روی غنی سازی] در یک محدوده و براساس یک جدول زمانی که مورد توافق واقع شده است، انجام خواهد شد.”
اما محدودهی آن کجا است؟ بیانیه لوزان چیزی نگفته است، كه كاملا مبهم بماند و تيم ايراني در داخل هر چه دوست دارد، بگويد. schedule آن چقدر است؟ باز هم اطلاعاتي نداده است. اين بدان معنا نيست كه توافقي روي آنها نشده باشد بلكه با توجه به كلمه agreed مشخص ميشود كه بر روي آنها نيز توافق شده است.
- شرح تيم ایراني _متن منتشر شده وزارت خارجه_
” براساس راهحلهاي به دست آمده ايران برنامه تحقيق و توسعه خود را روي ماشينهاي پيشرفته ادامه خواهد داد و مراحل آغاز و تکميل فرايند تحقيق و توسعه سانتريفيوژهاي IR-8, IR-6, IR-5, IR-4, براي را در طول دوره زماني ۱۰ساله برنامه جامع اقدام مشترک ادامه خواهد داد.“ در اينجا نيز توضیحي در مورد اينکه ايران در اين جدول زمانی 10 ساله، از همان روزِ توافق میتواند شروع به كار کند يا خير، داده نشده است؛ چرا كه اين گزارش نيز خلاصه مي باشد. با دقت بيشتر متوجه مي شويم كه متن وزارت خارجه ایران گفته است كه بر IR-8, IR-6, IR-5, IR-4 تحقيق و توسعه ميكنم؛ اما بر سانتريفيوژهاي پيشرفته تري مانند IR-10, IR-9دیگر حق تحقيق و توسعه ندارد و محدود به همان هشت نسل می باشد.
تحقیق و توسعه بر سانتریفیوژها چیست؟
ملاك اصلي تحقیق و توسعه این است که با آن سانتریفیوژهایي که بر روي آن تحقیق و توسعه انجام میشود، نبايد غنیسازی كرد. به عنوان مثال نمیتوان بعد از تحقيق و توسعه روي IR-8 شروع به غنیسازی با آن كرد.
در تحقيق و توسعه بر روي سانتریفیوژها ابتدا يك سانتريفيوژ را به صورت تنها آزمایش میکنند، سپس به صورت زنجیرهای 9 عددي، مرحله بعدي زنجیرهای 24 عددي و در آخر به صورت زنجیرهای 168 عددي آزمايش مي كنند که محصول تحقیق و توسعهی در اين نقطه برای مرحلهی صنعتی آماده مي شود. البته بعيد است كه امريكا اين اجازه را به ايران داده باشد كه تا آخرین مرحله اين مسير پيش برود، چراکه ايران در اینصورت بلافاصله ميتواند به مقیاس صنعتی وارد شود. لذا بعید به نظر می رسد که آمریکایی ها اجازه داده باشند ایران تا زنجیره 168تایی تحقیق و توسعه داشته باشد و احتمالاً یک جایی این را محدود کرده اند. ولی متن وزارت خارجه چیزی در این باره نمی گوید و در این باره سکوت کرده است.
1.4.3.3. فردو
“Fordow will be converted from an enrichment site into a nuclear, physics and technology centre”
این تعهد اول ایران است که سایت فردو از یک مرکز غنی سازی به یک مرکز تکنولوژی، فیزیک و هستهای تبدیل میشود؛ همانطور که در بالا گفته شد؛ وزارت خارجه ایران در گزارش هایش با سربلندی گفته است “که ما هیچ یک از تاسیسات هستهای خودمان را نه تعطیل کردیم نه تعلیق کردیم نه متوقف کردیم” که اگر این کار را میکردند ضربهای که به صنعت هستهای جمهوری اسلامی ایران وارد می شد، به مراتب بهتر از این بود که اکنون وارد شده است. چرا که ” Fordow will be converted” کردند، یعنی باید تمامی سانتریفیوژها را برداشت، زیرساخت ها را نیز برداشت و باید تبدیل شود به یک چیز دیگر. یعنی کاربری آن را تغییر دادند و می گویند سایت فردو تعطیل نشد.
قیاس اولویت جزو قیاسهای اولیهی عقل انسان است، در مقابل تعطیل نکردن به قیاس اولویت حق تبدیل کردن هم وجود ندارد. پس چرا با افتخار گفته می شود هیچ کدام از تأسیسات را تعطیل نکردیم؟ کاری بس بدتر انجام شده است!
اگر سایت فردو پلمپ می شد میتوانستیم سال 96 پلمپش را بشکنیم اما هنگامی که کاربری آن تغییر کند، راه برگشت علاوه بر صرف هزینه های گزاف، چند سالی طول خواهد کشید.
“International collaboration will be encouraged in agreed areas of research. ”
“در اين مرکز، همکاري بين المللي در حوزه هاي تحقيق و توسعه ي مورد توافق مورد تشويق قرار خواهد گرفت.”
این بند هیچ ارزش حقوقی ندارد، اگر خانم شرمن یک کف هم بزند، آن تعهد تشویق کردن، محقق شده است. چون آن کف، تشویق حساب می شود.
“There will not be any fissile material at Fordow.”
“مواد شکافت پذير در فوردو نخواهد بود.”
این از باب تاکید و خاطرجمعی است که علاوه بر تغییر کاربری فردو، هیچ نوع مادهی شکاف پذیری(اورانیوم، پلوتونیم،توریم) در فردو نباید وجود داشته باشد. چه میخواهد سانتریفیوژ آنجا باشد یا نباشد اورانیوم نباید آنجا دیده شود. این قسمت از باب محکم کاری است زیرا خیال آنها از فردو با همان تبدیل کاربری آن راحت می شود.
- شرح ایران
“بر اساس راهحلهاي بهدست آمده تأسيسات هستهاي فُردو به مرکز تحقيقات هستهاي و فيزيک پيشرفته تبديل خواهد شد. ”
این کلمه پیشرفته را وزارت خارجه اضافه کرده است، که شما احساس کنید اکنون، شرایط بهتری ایجاد شده است. سایت فردو بخاطر این که زیر زمین است و بخاطر نوع ساختی که دارد، در برابر حملات هوایی مقاومت بالایی دارد. فردو یک سایتی با حدود 3 هزار سانتریفیوژ یعنی 16 آبشار 168 سانتریفیوژی بود.
“بيش از ۱۰۰۰ ماشين سانتريفيوژ و تمامي زيرساخت آنها در فردو حفظ و نگهداري خواهند شد که از اين ميان دو آبشار سانتريفيوژ در چرخش خواهند بود.”
همچنين نيمي از تأسيسات فردو با همکاري برخي از کشورهاي (۱+۵) به انجام تحقيقات پيشرفته هستهاي و توليد ايزوتوپهاي پايدار که مصارف مهمي در صنعت، کشاورزي و پزشکي دارد، اختصاص پيدا ميکند. “
با توجه به تجربهی سال 82، یک شیطنت باید صورت بگیرد که هزار سانتریفیوژ بماند تا بگویند سایت فردو بسته نشده است، اما در متن وزارت خارجهی ایران تاکید شده است که؛ اولا از این هزار عدد تنها دو آبشار 168 سانتریفیوژی آن میتواند بچرخد و مابقی سانتریفیوژها حق چرخیدن هم ندارند.
دوم اینکه این سانتریفیوژهایی هم که می چرخند برای پر کردن عریضه و عوام فریبی خالی از اورانیوم میچرخد چرا که در متن بیانیه آمده است هیچ ماده شکافت پذیری نباید در فردو پیدا شود.
1.4.3.3. آب سنگین اراک
در متن بیانیه لوزان می گوید:
” An international joint venture will assist Iran in redesigning and rebuilding a modernized Heavy Water Research Reactor in Arak that will not produce weapons grade plutonium.”
طرف 5+1 طی یک همکاری پرمخاطرهی بینالمللی به ایران کمک خواهد کرد برای بازسازی و بازطراحیِ یک نیروگاه آب سنگین مدرن در اراک به گونهای که البته این نیروگاه توان تولید پلوتونیومی که با آن بشود بمب اتم ساخت را نداشته باشد.
بمبهای اتمی دو دسته هستند، بمبهای شکافتی و بمبهای گداختی. بمبهای شکافتی هم دو دسته می شوند: بمبهای با منشأ اورانیومی و بمبهای با منشأ پلوتونیومی. بمبهای با منشا اورانیومی از اورانیوم با غنای بالای 90 درصد تولید میشود. اما بمبهایی که منشا پلوتونیومی دارند، نیازمند به غنی شدن ندارند.
پلوتونیوم از کجا به دست میآید؟ بعد از این که انفجار اتمی در قلب راکتور صورت میگیرد، چه راکتور آب سبک چه راکتور آب سنگین، یک مقدار زیادی از آن سوختی که باقی میماند، پلوتونیوم است که به وسیلهی بازفرآوری از بقیهی مواد هستهای جدا شده و میتوان با آن بمب اتم ساخت.
نیروگاه اراک یک نیروگاه تحقیقاتی و 40 مگاواتی هست که چون میتوانست میزان پلوتونیوم لازم برای تولید بمب اتم را تولید کند، طرف مقابل خواستند که این راکتور تغییر یابد.
پیشنهاد اول بنا به گفته آقای ظریف این بود که “آمریکائیها گفتند باید راکتور اراک را خرابش کنی” بولدزر بگذاری خرابش کنی. ما در توافق ژنو پذیرفتیم که ایران
“Fully resolve concerns related to the reactor at Arak” و قبول کردیم که نگرانیهای شما را کاملاً در این خصوص برطرف میکنیم و نتیجهی آن، این شد.
- توضیحی در مورد کلمه “venture”
اساساً یک نیروگاه یا آب سبک هست یا آب سنگین هست و کشورهای مختلف مدلهای مختلف و تعریف شده ای دارند. اینگونه نیست که شما با یک مدل آلمانی شروع کنی به ساخت یک نیروگاه و در هنگام کار از یک شرکت روسی بخواهی ساخت نیروگاه را ادامه دهد. مثل این می ماند که یک اسلحه کلاشنیکف را شروع به ساخت کنی، در وسط کار آنرا تحویل کارخانه ژ3 بدهی و بخواهی که آنرا تبدیل به ژ3 کنی. این اشتباهی بود که ما در نیروگاه بوشهر مرتکب شدیم. نیروگاه بوشهر را آلمانیها بنا بود بسازند. با طراحی آلمانیها شروع شد. وسط کار آلمانیها رها کردند رفتند. بعد که روسها قبول کردند، ما خواستیم صرفهجویی به خرج دهیم و از روس ها خواستیم ادامهی این کار را انجام دهند. روسها اعلام کردند که “ما یک الگوی جداگانه داریم” و برای ساخت راکتور بوشهر باید بر اساس آن پیش رویم و نیروگاه تازه ای بسازیم ولی ایران خواست تا شرکت روسی همان راکتور بوشهر را تکمیل کند. یکی از دلایل طولانی شدن ساخت راکتور بوشهر این بود که خواستند یک مدل روسی را روی یک مدل آلمانی پیاده کنند. چه بسا اگر کار آلمانی ها را کنار می گذاشتیم و نیروگاه جدید می ساختیم خطرش کمتر بود. چون شرکت روسی اعلان می کند که چون راکتور بوشهر یک کار “venture” هست، تضمین امنیت آن را نمی پذیرم.
این کلمهی venture برای دلنشین شدن متن نیست بلکه می گوید؛ معلوم نیست ساخت آن چند سال طول بکشد، بعد از ساخته شدن هم، معلوم نیست درست کار کند یا نه.
اگر میخواستند در خدمت منافع ملی عمل کنند و در عین حال نظر دشمن را قبول کنند باید میپذیرفتن ساخت نیروگاه آب سنگین اراک را متوقف کنند و یک نیروگاه جدید، سریع و بی ریسک میساختند. ولی اینکار را نکردند. چون اگر آن کار انجام می شد در تاریخ ماندگار می شد لذا باز هم یک عوام فریبی می بایست انجام شود که در اثر این عوام فریبی، هم ضربه ای به مراتب بدتر متحمل می شویم و هم از این خسارت، به عنوان یک پیروزی و افتخار یاد می شود زیرا گفته می شود راکتوری نوتر و قدرتمندتر(rebuilding & redesigning) از قبلی خواهیم ساخت. همین باعث می شود مدت زمان ساخت راکتور طولانی تر شود و لذا ما زمان بیشتری را عقب بمانیم. بنابراین آنها در این عبارات بسیار زیبا و شکیل یک ضربهی جبران ناپذیری زدند.
در ادامه ایران تعهد می دهد که
“There will be no reprocessing and the spent fuel will be exported.”
1- ایران حق ندارد سوخت مصرف شده راکتور[ی را که باید ساخته شود و مشخص نیست چه زمانی ساخت آن تمام می شود] را نگه دارد. چراکه این سوخت مصرف شده نیز مقداری پلوتونیوم دارد. آن را باید به خارج از کشور، صادرکند.
2- همچنین حق ایجاد تاسیسات بازفرآوری سوخت را ندارد که اگر خواست، پسماندی از یک راکتور را در آن بازفرآوری کند.
شرح تیم ایرانی نیز همین می باشد که از آن عبور می کنیم. شاید گفته شود از آنجائیکه ایران به دنبال بمب اتمی از نوع پلوتونیمی نیست لذا نیاز به پلوتونیم هم ندارد. به تبع آن، نیاز به بازفرآوری پلوتونیم هم ندارد. ولی باید دانست که یکی از فواید بازفرآوری، جدا کردن پلوتونیم است، یکی دیگر از فواید آن، این است که هنگامی که سوخت یک راکتور اتمی مصرف میشود مقداری از اورانیوم 235 در آن باقی می ماند و برای این که از هدر رفت این سوختِ با ارزش جلوگیری شود، آن سوخت مصرف شده را مجدداً بازفرآوری میکنند و آنرا دوباره به راکتور تزریق می کنند.
1.4.3.4. نظارتهای گسترده
نظارتهای گسترده برای چیست؟ نظارتهای گسترده برای این است که طرف مقابل میخواهد مطمئن شود که شما به همهی آن محدودیتها عمل میکنید.
نظارتهای آژانس بین المللی اتمی به سه بخش NPT ، کد اصلاحیهی 1/3 و پروتکل الحاقی تقسیم می شود.
NPT اولین برنامهی نظارتی است که توسط آژانس طراحی شد برای این که کشورهایی که بمب اتم ندارند، به بمب اتم دست پیدا نکنند. براساس NPTهمهی کشورهایی که تاسیسات هستهای دارند، موظفند به آژانس اعلام کنند تا آژانس با بازدیدهای خود مانع از انحراف آن ها به سمت استفاده نظامی از فناوری هسته ای شود. بعدها دیده شد که این NPT سوراخ های گریزی دارد. لذا کد اصلاحی 1/3 را به آن اضافه کردند.
کد اصلاحی 1/3 دهم چیست؟ براساس NPT شش ماه قبل از این که شما گاز داخل دستگاه سانتریفیوژ جهت غنی سازی تزریق کنید، باید به آژانس اطلاع دهید که چنین تاسیساتی را ساخته ام و میخواهم گاز در آن ترزیق کنم. اما براساس کد اصلاحی 1/3 از آن روزی که تصمیم میگیرید یک مرکز غنی سازی بسازید باید این اطلاع را بدهید. که این چند تا فایده برای غربیها دارد، این که بلافاصله متوجه میشوند کدام یک از اعضا میخواهد دست به صنعت غنی سازی بزند و میتوانند در مسیر آن ها اخلال ایجاد کنند. ولی اگر کل تأسیسات ساخته شد و موقع تزریق گاز خبر داده شد، دیگر تا آن مرحله، کار جلو رفته و دیگر تا آنجا نمی شود اخلالی ایجاد کرد.
- پروتکل الحاقی
براساس پروتکل الحاقی علاوه بر اینکه آژانس میتواند از تمام مراکز هسته ای اعلام شده بازرسی کند، اگر به مکانی شک کند که در آن میخواهند فعالیت هستهای انجام دهند نیز می تواند بازرسی کند.
آژانس در NPT دو هفته قبل از بازرسی اطلاع می داد. ولی در پروتکل الحاقی این بازه زمانی وجود ندارد و حتی بازرسی های سرزده در آن وجود دارد. روشن است بازرسیهای سرزدهی آن حتی اعلام هم نمیشود و به همین خاطر اینها پاسپورتها و ویزاهایی از قبل دارند که برای ورود و خروج مجدد نیاز به هماهنگی نیست. این نقل قول آقای ظریف است “به ملت ایران اطمینان می دهم که هیچ چیز محرمانهای در اختیار کشور غربی قرار نخواهم داد” هم NPT را پذیرفتیم، هم کد 1/3 را پذیرفتیم، هم پروتکل الحاقی را پذیرفتیم و هم دسترسی های افزایش یافته(enhanced access) را پذیرفتیم.
- – متن انگلیسی بیانیه لوزان
and will have enhanced access through agreed procedures, including to clarify past and present issues.
اینجا یک جملهای گذاشته شده است که هرچه ایران تلاش کند نمیتواند از عهده آن برآید. این جمله میگوید که شما باید هم حال و هم گذشته را شفاف کنید. یعنی تمام گذشتهی را میخواهد شخم بزند، هر جا اقدامات مخفیانهای در سالهای پیش، جمهوری اسلامی ایران کرده است همه را باید شفاف کند. اگر یک مورد را هم نگویی، طرف مقابل می گوید هنوز گذشته شما شفاف نشده است.
همانطور که در متن شرح ایرانی آمده که “ مجموعه تدابيري براي نظارت بر اجراي مفاد برجام شامل کد اصلاحي ۳.۱ و اجراي داوطلبانه پروتکل الحاقي مورد توافق واقع شده است.”
99:00
این آقایان نیز مدام تاکید میکنند که ورود ما به پروتکل الحاقی دواطلبانه است یعنی هیچ اجباری در کار نیست. حال به ضربه ای که این قید داوطلبانه می تواند به ایران وارد کند می پردازیم؛ یکی از راههای گریزی که جمهوری اسلامی ایران برای فرار از زیر این یوق ذلت بار داشت، اصل عدم رضایت آزادانه است. در واقع همه ی قراردادها باید براساس اصل رضایت آزادانه باشد. در این صورت اگر شما بتوانید اثبات کنید که این قرارداد براساس رضایت آزادانه نبوده است، این خود میتوانست یک وجه مستمسک حقوقی باشد تا به وسیله ی آن بتوان از این تعهد شانه خالی کرد.
برای خروج از این توافق نامه یکی از محکم ترین مستمسکهای حقوقی ما اصل رضایت آزادانه بود، حقوقدانهای ما میتوانستند در آینده بگویند آن توافقی که در سال 1394 امضاء شده است، براساس اصل رضایت آزادانه نبوده است و سند این حرف تمامی مواردی بود که آقای اوباما و جان کری در سخنرانی خود گفته اند “همهی گزینهها روی میز است”؛ یعنی یک کشور ابرقدرت به نام آمریکا ما را تهدید به حمله ی نظامی کرده است. همچنین ” لیست تمامی ناوهایی که در خلیج فارس و پایگاه های امریکا در منطقه است” میشد شواهد حقوقی که اعلام می دارد اصل رضایت مندی آزادانه در توافق سال 94 رعایت نشده است.اما متأسفانه با آوردن عبارت” اجرای داوطلبانه” ، استفاده از این حربه برای دولت های آینده را مختل کرده است.
1.4.3.5. تحریم ها
The EU will terminate the implementation of all nuclear-related economic and financial sanctions
and the US will cease the application of all nuclear-related secondary economic and financial sanctions, simultaneously with the IAEA-verified implementation by Iran of its key nuclear commitments.
A new UN Security Council Resolution will endorse the JCPOA, terminate all previous nuclear-related resolutions and incorporate certain restrictive measures for a mutually agreed period of time.
تمام تعهدات طرف مقابل همین چند خط بیشتر نیست. دراینجا به شرح ایران در این موضوع میپردازیم:
“براساس راه حلهای به دست آمده پس از اجرایی شدن برنامهی جامع اقدام مشترک اولا: تمامی قطعنامههای شورای امنیت لغو میشود. دوما: همه تحريمهاي اقتصادي و مالي چندجانبه اروپا لغو می شود و سوما: تحریمهای يکجانبه آمريکا از جمله تحريمهاي مالي، بانکي، بيمه، سرمايه گذاري و تمامي خدمات مرتبط با آنها در حوزههاي مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشيمي و خودرو سازي فوراً لغو خواهند شد. “یعنی چه؟ یعنی پس از اجرایی شدن برنامهی جامع اقدام مشترک هم همهی قطعنامههای شورای امنیت هم همهی تحریمهای اقتصادی و مالی هم اروپا و هم آمریکا فوراً لغو میشود.
متن انگلیسی بیانیه لوزان میگوید اتحادیهی اروپا به اعمال تمامی تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هستهای خاتمه خواهد داد (implementation terminate the).
اولاً در اینجا صحبت از همهی تحریمها نبوده بلکه همهی تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هسته ای است.
حال باید دید تحریم ها لغو می شوند یا تعلیق. در تعلیق اعمال یک قانون متوقف می شود در حالیکه اصل آن قانون سرجای خود باقی است اما در لغو، عین آن قانون لغو خواهد شد و مثلا اگر آمریکا بخواهد مجدداً ایران را تحریم کند باید در مجلس سنا آن را تصویب کند، اما در صورت تعلیق نیازی به گذراندن فرآیند تصویب ندارد.
در متن میگوید ما به اعمال آن خاتمه میدهیم، یعنی قانون سرجای خود باقی می ماند. پس بدین معنا خواهد بود که تحریم ها تعلیق خواهند شد. درست است که کلمه terminate به معنای خاتمه دادن است، اما کلمه implementation که بعد از کلمه terminate آمده است، به معنای اعمال است و در مجموع یعنی اعمال تحریمها خاتمه می یابد نه خود تحریم ها.
حال این تعلیق چه زمانی رخ خواهد داد؟ simultaneously with the IAEA-verified ؛ یعنی همزمان با تایید آژانس نه همزمان با اقدام ایران، و ترجمهای که وزارت خارجه کرده اشتباه یا به معنایی غلط انداز می باشد.
آمریکا دو دسته تحریم دارد؛ تحریم های اولیه یعنی تحریمهایی که مربوط به شرکتهای آمریکایی است و مقصود از تحریم های ثانویه یعنی تحریمهایی که مربوط به سایر کشورها است. در متن فوق گفته است تنها تحریم های ثانویه امریکا تعلیق خواهد شد.
متن توافق در مورد قطعنامههای شورای امنیت می گوید
” A new UN Security Council Resolution will endorse the JCPOA, terminate all previous nuclear-related resolutions and incorporate certain restrictive measures for a mutually agreed period of time. ”
یعنی یک قطعنامهی جدید شورای امنیت که موید برنامهی جامع اقدام مشترک است، خاتمه خواهد داد به همهی قطعنامههای مرتبط با هستهای قبلی.
در اینجا چونکه کلمه TERMINATE به تنهایی آورده شده است معنای لغو میدهد. اما در متن موجود از زمان لغو این قطعنامه ها حرفی زده نشده است.
آیا همهی قطعنامههای مرتبط با هستهای شورای امنیت لغو میشود؟
برای پاسخ به سوال فوق به ادامه متن می پردازیم: (and incorporate certain restrictive measures) ؛یعنی در ذیل قطعنامه جدید دوباره به ایران یک تدابیر مشخص و محدود کننده تحمیل میکنیم . درواقع قطعنامهی جدید همزمان تحریمهای قبلی را لغو میکند اما تحریمهای جدیدی را اجرا میکند. این نکته در متن مورد شرح ایران مسکوت مانده است.
حال این سوال مطرح می شود که چند درصد از تحریم های ضد ایرانی تعلیق خواهد شد؟
تا سال 2013 کنگره آمریکا 10 قانون تحریمی علیه ایران اعمال کرده است، از ده قانونی که امریکا تصویب کرده تنها سه تای آن مرتبط با هستهای میباشد. اما قوانین دیگر یا با عنوانی دیگر و یا با عناوین مشترک وضع شده است. به عنوان مثال قانون سیسادا که از تحریم های مهم علیه ایران است بر اساس چهار دلیل تصویب شده است. آقای فؤاد ایزدی در سایت مشرق متن گفتگوی اعضای کنگره ی آمریکا با جان کری را گذاشته اند. اعضای کنگره به او گوشزد می کنند که بر اساس متن قانون تحریمی سیسادا، این قانون تنها مرتبط با هسته ای نیست بلکه به خاطر حمایت ایران از تروریسم و بحث عدم رعایت حقوق بشر در آن نیز وضع شده است؛ لذا به خاطر باقی ماندن دلایل مذکور، این قانون لغو نمیشود.
تنها دو تحریم از 18 فرمان اجرایی که رئیس جمهور آمریکا برای تحریم ایران داشته است، تنها به دلیل عدم اشاعه ی سلاح های کشتار جمعی است. البته سلاح هسته ای تنها یکی از موارد مربوط به سلاح های کشتار جمعی است و مثلا سلاح های شیمیایی و میکروبی نیز از جمله سلاح های کشتار جمعی دیگر محسوب می شوند. در واقع با این تعریف شاید همین چند تحریمی که تنها مرتبط با عدم اشاعه ی سلاح های کشتار جمعی وضع شده نیز به خاطر بهانه جویی های طرف مقابل از بین نرود.
در مجموع از 28 عنوان تحریم امریکا علیه ایران تنها 5 عنوان آن مرتبط با هستهای است؛ که از این 5 عدد لغو و یا تعلیق دو عنوان در اختیار آقای اوباماست و 3 عدد دیگر در اختیار کنگره میباشد. اگر کنگره از لغو قانون تحریم امتناء کند اوباما هیچ قدرتی برای مقابله با آن ندارد. تنها می تواند اجرای قانون را تا شش ماه تعلیق کند که بعد از آن شش ماه، قانون مربوطه دوباره لازم الاجرا می گردد. حال لازم به ذکر است که تحریمهای بانکی و تحریمهای نفتی که دو تحریم کمرشکن جمهوری اسلامی ایران است چرا که تحریم نفتی باعث کاهش درآمد ایران می شود و تحریم بانکی حق استفاده از همان درآمد اندک را نیز به ایران نمی دهد ذیل هیچ یک از این 5 تحریم نیست؛ در واقع این دو تحریم ذیل چندین قانون علیه ایران وضع شده است. یکی از این قوانین قانون سیساداست. پس با این تعبیر، دو تحریم اصلی برداشته نخواهد شد.
در اواخر سال 93، 47 تن از نمایندگان سنای آمریکا نامهای خطاب به دولتمردان جمهوری اسلامی ایران نوشتند؛ و در آن گفتند که شما از قوانین ما مطلع نیستید. بدانید که براساس قانون اساسی آمریکا تصویب پیمانهای خارجی بر عهده سنا است و اگر قراردادی به تصویب سنا نرسد، هیچ تعهدی برای امریکا ایجاد نمیکند و ارزشی نخواهد داشت. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز شبیه همین امر وجود دارد. بر اساس اصل 75 قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ «کلیه عهدنامه ها، مقابله نامهها و تفاهم نامههایی که قوه مجریه اجرا میکند باید به تصویب مجلس برسد و اگر به تصویب مجلس نرسد ارزش و اعتباری ندارد.» این فرایند انعقاد یک قرارداد از نظر جمهوری اسلامی ایران است. همه کشورها هم چنین قوانینی دارند. در آمریکا نیز براساس قانون اساسی این کشور، تصویب پیمانهای خارجی حق انحصاری سنا است؛ حتی مجلس نمایندگان و کنگره نیز تصمیمگیر نبوده و تنها دو سوم سنا باید آن را تصویب کند. در این حوزه رییس دولت آمریکا تنها اجازه دارد در صورت عدم تصویب قراداد بینالمللی در سنا آن را به عنوان فرمان اجرایی رییس جمهور در مدت ریاست خود اجرا کند و استمرار اجرای آن در دولت بعد وابسته به نظر رییس جمهور آن دولت دارد. این بدان معناست که تمام توافقات انجام شده تا کنون ضمانت اجرای حقوقی به همراه ندارد و رئیس جمهوری بعدی آمریکا با توجه به قانون اساسی آمریکا و به صورت کاملا قانونی می تواند از بار این تعهدات شانه خالی کند. پس هیچکدام از توافقاتی که تا حالا کرده ایم ارزش حقوقی که بتواند برای آمریکا الزام آور باشد ندارد چون تعداد نمایندگان سنای آمریکا 100 نفر است و وقتی از هم اکنون 47 نفر از آنها در نامه ای با این و تعهدات مخالفت می کنند نشان می دهد که این امر هیچ وقت به قانون تبدیل نخواهد شد.
حال به یک ذکاوتی که مذاکره کنندگان ما به خرج داده اند توجهتان را جلب می کنم. اینها شورای امنیت را به عنوان نهادی ناظر انتخاب کرده اند که آمریکا را وادار به انجام تعهداتش کند. از کی تاحالا شورای امنیت که در قبضه ی آمریکاست می تواند آمریکا را وادار کند تا به تعهدات خود عمل کند. این دقیقا همان ضرب المثل قدیمیست که انسان گوشت را بدهد دست گربه و بگوید مواظبش باش!! منشأ تمام مشکلات ما در شورای امنیت آمریکاست. بعد ما برویم به به این سازمان متوسل شویم که آمریکا را وادار به پایبندی به تعهداتش کند.واقعا خنده دار است. شورای امنیت کی حقوقی عمل کرده است که این دفعه ی دومش باشد. اینکه شورای امنیت سیاسی ترین سازمان بین المللی است را هر کسی می داند بعد شما از آن انتظار رفتار حقوقی دارید؟!! همان زمان یکی از سناتورها گفت که نصف بودجه ی شورای امنیت را ما می دهیم
از طرفی اینکه توافق پیشرو از طریق شورای امنیت ضمانت اجرا می آورد در بیانیه ی لوزان نیست و این تنها ادعای مسئولین ماست. حال اگر فرض کنیم که شورای امنیت برای تنبیه آمریکا به خاطر عدم پایبندی به تعهدات خود قطعنامه ای را صادر کند آمریکا آن را وتو خواهد کرد!!
2- تطبیق دلالتهای بیاینهی لوزان با ادعاهای دولت مردان در خصوص دستاوردهای آنها با استناد به متون موجود
در متن وزارت خارجه آمده است که”در چهاچوب راه حلهای موجود هیچ یک از تاسیسات و فعالیتهای مرتبط هسته ای، متوقف، تعطیل و یا تعلیق نمیشود و فعالیتهای هستهای ایران در تمامی تاسیسات هستهای ادامه خواهد یافت.”
آیا این درست است؟ آیا با بیانیهی لوزان تطابق دارد؟ا
در اینجا یک فریبی رخ داده است. یعنی هیچ یک از تاسیسات هسته ای متوقف، تعطیل یا تعلیق نشده اند اما اتفاق بدتری برای آنها افتاده و آن اینکه این تأسیسات تبدیل شده اند به چیز دیگری.
در حوزه غنی سازی متن وزارت خارجه می گوید“بر اين اساس جمهوري اسلامي ايران قادر خواهد بود مطابق مفاد برنامه جامع اقدام مشترک توليد صنعتي سوخت هستهاي خود را براي تأمين سوخت نيروگاههاي هستهاي ادامه دهد.“
بر اساس قید نیازهای عملی بنا شد که ایران 190 هزار سو غنی سازی داشته باشد؛ یعنی اگر بخواهد سوخت سالانه نیروگاه 1000 مگاواتی بوشهر را تامین کند نیاز به 190 هزار سو غنی سازی دارد.
از آنجا که 5060 سانتریفیوژ نسل 1 ایران با بازدهی 2/1 سو – یعنی در مجموع 6072 سو – اجازه فعالیت دارند، باید نزدیک به 32 سال غنی سازی انجام شود تا سوخت یکسال راکتور بوشهر تامین گردد. و این میزان تولید، هرگز تولید صنعتی خوانده نمیشود.
البته این تنها برای یک نیروگاه هسته ای 1000مگاواتی حساب می شود. اما طبق سند چشم انداز باید 20000 مگاوات برق هسته ای در ایران تولید شود. در این صورت و با این ظرفیت غنی سازی محدودی که به ما داده شده است قریب به 600 سال باید غنی سازی انجام شود تا تنها سوخت یک سال نیروگاههای هسته ای ایران تامین گردد.
- – تحریم ها
“پس از طي مرحله آماده سازي و همزمان با شروع به اجراي اقدامات هستهاي از سوي ايران در يک روز تعيين شده لغو تمامي تحريمها بهطور خودکار به اجرا در خواهد آمد.“
این در صورتی است که در متن بیانیه حرفی از زمان لغو فوری تحریم ها به میان نیامده است و آن را منوط به تایید آژانس کرده است.
در متن بیانیه لوزان تاکید شده است که امریکا تحریم های ثانویه را تعلیق می کند که در این متن به آن اشاره ای نشده است، لازم به ذکر است تحریم های ثانویه یعنی تحریمهایی که امریکا علیه هم پیمانان ایران اعمال کرده است نه تحریم هایی که مستقیما علیه ایران اعمال شده است.
در ادامه متن وزارت خارجه آمده است که ” در چارچوب راهحلهاي به دست آمده؛ براي بازگشت پذيري متقابل تعهدات مندرج در برنامه جامع اقدام مشترک در صورت نقض تعهدات از سوي هر يک از طرفها سازوکار لازم پيشبيني شده است.”
این خلاف واقع است. در واقع امکان بازگشت پذیری متقابل برای ایران وجود ندارد. چرا وجود ندارد؟
- – به این خاطر که وقتی کاربریِ فردو تغییر میکند و زیرساخت های آن جمع شود بازگشت پذیری متقابلی وجود نخواهد داشت.
- – راکتور اراک باید بازطراحی شود، یعنی قلب راکتور باید خارج شود و این مسلم است که در باز طراحی امکان بازگشت پذیری وجود ندارد.
- در خصوص غنی سازی ایران پذیرفته است که 14000 سانتریفیوژ و زیرساخت هایش از نطنز خارج شوند، که با توجه به زمان مورد نیاز جهت نصب دوباره این سانتریفیوژها و امکان خرابی آنها بازگشت پذیری متقابلی در این بخش نیز وجود ندارد. چراکه تحریم ها تنها با یک دستور از حالت تعلیق در خواهند آمد و اجرایی خواهد شد.
3- بررسی میزان تحقق انتظارات حداقلی نظام ( میزان رعایت خطوط قرمز نظام )
- – هیچ یک از دستاوردهای هستهای تعطیل بردار نیست،
وقتی تعطیل بردار نیست به قیاس اولویت تبدیل بردار هم نیست در حالی که اینگونه شده. یعنی وقتی شما نمی توانید کسی را بزنید به قیاس اولویت حق کشتن او را هم ندارید
- – حرکت علمی هستهای کشور به هیچ وجه نباید متوقف یا حتی کند شود .
ایران بر اساس گزارش وزارت خارجه پذیرفته فقط روی IR4، IR5، IR6، IR8 در یک چارچوب زمانی مسکوت تحقیق و توسعه داشته باشد. پس حرکت علمی هسته ای کند شده است.
- – کسی حق معامله بر روی دستاوردهای هستهای را ندارد.
غنی سازی 20 درصد به عنوان یکی از دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران مورد معامله واقع شد.
مگر بنا نشده که ما بیش از 3.7 درصد غنی سازی نکنیم؟
- – حفظ تشکیلاتی مثل فردو که دشمن قادر به تخریب آن نیست مهم است،
تشکیلات فردو حفظ شد؟ بله به این معنا که آنجا کار هستهای هم انجام میشود حفظ شد اما در آن غنی سازی انجام نمیشود. همچنین کاربری دوسوم آن تغییر کرده است.
[1]. گفتگوي تلويزيوني دکتر ظريف، شنبه 16 فروردين 1394، برنامه شامگاهي نگاه يک.
[2]. براي مثال فرهنگ لغت کمبريج، provisional را چنين توضيح داده است:
for the present time but likely to change; temporary
[3]. مقدمه کنوانسيون وين: با درك اين كه اصل رضايت آزادانه و اصل حسن نيت و قاعدة الزام آور بودن تعهدات بصورت جهاني مورد قبول قرار گرفته است …
[4]. براي مثال فرهنگ لغت کمبريج در ذيل واژه venture مي نويسد:
a new activity, usually in business, which involves risk or uncertainty.
[…] تفسير اشکالات ترجمه اي متن بيانيه لوزان – شاهين نا […]