هالیوود بیدین چگونه از دین پول درمیآورد + تصاویر
فیلمهای هالیوودی در برخورد با زندگی پیامبران، محتوای داستانی خود را از دستکاریها و دروغپردازیهای تاریخی و تحریفهای آثار ادبی اقتباس میکنند. این دستکاریهای تعمدی، حقایق را در مورد زندگی بزرگترین انسانهای تاریخ تحت تأثیر قرار داده است.
به گزارش پایگاه خبری”شاهین نا” هالیوود به عنوان یک نهاد کاملاً سکولار شناخته میشود، اما صنعت فیلمسازی آمریکا به این درک رسیده است که برای به دست آوردن پول باید به دین متوسل شود. ارتباط غیرقابلباور میان دین و صنعت سرگرمی در آمریکا، یکی از بزرگترین دروغهای عصر حاضر است که هالیوود با استفاده (یا در حقیقت سوءاستفاده) از آن، درصدد درآمدزایی برای خود است. فیلمهای هالیوودی در برخورد با زندگی پیامبران و اولیای الهی عمدتاً محتوای داستانی خود را از دستکاریها و دروغپردازیهای تاریخی، و تحریفهای آثار ادبی اقتباس میکنند. این دستکاریهای تعمدی، حقایق را در مورد زندگی بزرگترین انسانهای تاریخ به طور کامل تحت تأثیر قرار داده است.
سال 2014 به عنوان سال فیلمهای انجیلی شناخته میشود. در این سال، فیلمهای بسیاری بر اساس کتاب مقدس و یا پیامهای دینی روی پرده نقرهای رفت. با این حال به گفته بسیاری از علمای دینی، این فیلمها نه تنها نتوانستند، بلکه به عمد نخواستند تصویری دقیق از ادیان الهی به مخاطبین خود ارائه دهند.
فیلم “نوح“ به کارگردانی “دارن آرونوفسکی“ (که علناً خود را بیدین معرفی میکند)، موجب ایجاد بحث و جدل میان مسیحیان و حتی غیرمسیحیان شد. وی وقتی سال 2004 شروع به نوشتن فیلمنامه “نوح” کرد، عنوان نمود داستانی که میخواهد تعریف کند با توصیفات دینی متفاوت است. آرونوفسکی گفته بود این پیامبر تنها یک کشتیساز نبود، بلکه یک بیولوژیست هم محسوب میشد. “راسل کرو“ (بازیگر مطرح هالیوود) در فیلم، نقش حضرت نوح را بازی میکند. این فیلم مملو از جلوههای ویژه است، اما تعمداً واقعیتهای زیادی را درباره زندگی حضرت نوح تحریف میکند.
اغلب کارشناسان و منتقدین معتقدند داستان این فیلم هیچ شباهتی به زندگی و سرگذشت حضرت نوح، آنگونه که در تورات، انجیل و قرآن آمده است، ندارد. نوح در این فیلم یک گیاهخوار معرفی میشود که از زندگی شهری دوری میگزیند، زیر چادری در مناطق وحشی زندگی میکند و به فرزندانش یاد میدهد که طبیعت اطراف خود را از بین نبرند. شهرهایی که در فیلم به نمایش درمیآید، مردمی دارند که خود را از دیگران برتر میدانند و اعتقادی به خالق جهان ندارند.
سازندگان فیلم از “خدا” نامی نمیبرند، بلکه به عمد از واژه “خالق“ استفاده میکنند که میتواند برداشتهای زیادی را به ذهن متبادر کند. نوحِ آرونوفسکی آنقدر از گناهان مردم آزرده میشود که با خود میگوید، نسل بشر نباید زنده بماند. به مخاطب اینگونه القا میشود که حضرت نوح از خانوادهاش فقط برای نجات نسل حیوانات استفاده میکند و میگذارد نسل انسانها منقرض شود.
در جایی از فیلم، نوح به خانوادهاش میگوید: “ما برای آرمانی بزرگ انتخاب شدهایم. انتخاب شدهایم تا بیگناهها را نجات دهیم.“ دخترش میپرسد: “بیگناهها؟” و نوح جواب میدهد: “حیوانات.” تصویری که از نوح در این فیلم ارائه میشود، آنقدر تیره و سیاه است که هیچکس نمیتواند او را دوست داشته باشد. بسیار است دشوار است که این شخصیت را در کنار مرد باایمانی بگذاریم که در نوشتههای مذهبی توصیف شده است.
شخصیت نوح در فیلم آرونوفسکی حتی یک بار تلاش میکند نوزاد دخترخوانده خودش را بکشد تا مانع از ادامه حیات نسل بشر شود. وقتی او خنجرش را روی نوزاد بلند میکند، مخاطبین شخصیت نوح را ترکیبی از ابراهیم و یک فرد دیوانه میبینند. اگرچه در این فیلم، صحنههایی از جنگ، خشونت و سرقت نشان داده میشود، اما نوح خصلت اصلی شیطانی در انسانها را بدرفتاری با طبیعت میداند. انسانها به اتخاذ سیاست زمین سوخته متهم شدهاند که نتیجه نوعی صنعتیسازی اولیه است.
کتابهای مقدس، همگی گناه نسل نوح را شرارت، افکار پلید، و فساد و خشونت دائم میدانند، در حالی که از این میان، تأکید بر خشونت بیشتر است. با این حال، در داستان آرونوفسکی، بزرگترین گناه مردم در زمان نوح، نابود کردن طبیعت و کشتن حیوانات است. در قسمتی از فیلم، نوح نوعی توهمزا از چای را می نوشد تا دستورات الهی را بشنود. سپس پدربزرگش “متوشالح“ را میبیند که به او خبر میدهد، بلای عظیمی در حال فرارسیدن است. طبق نوشتههای مقدس، خداوند این بلا را مستقیماً به خود نوح خبر داد. با این حال، در داستان آرونوفسکی، پدربزرگ نوح به او نوعی چای میدهد که موجب توهم و شنیدن صدای خداوند میشود.
در فیلم، غولهایی به نام “مراقب“ چوبها را برای کشتی غولپیکر میبُرند و از کشتی در مقابل ارتشی حفاظت میکنند که میخواهد به آن حمله ببرد. همه اینها، با جلوههای ویژه در فیلم نمایش داده میشود، اما با توصیفات دینی فاصله زیادی دارد. آرونوفسکی این ماجرای عجیب را از عقاید عرفانی و باستانی یهودیها گرفته است که میگویند فرشتههایی که خداوند بعد از خلقت، از بهشت بیرون فرستاد، در سنگ تجلی پیدا کردند و روی زمین راه میرفتند و به انسانها کمک میکردند.
یکی از همین فرشتهها در توضیح به نوح میگوید: “خداوند ما را روز دوم آفرید… ما آن زمان سنگ نبودیم، نور بودیم. [زمین] جایی نبود که ما در آن دخالت کنیم، اما تصمیم گرفتیم امتحان کنیم و به انسان کمک نماییم. وقتی از خالق سرپیچی کردیم، ما را تنبیه کرد. به دنیای شما محدود شدیم. سنگ و گِل، نور آتشین ما را مدفون کرد. با این وجود، هرچه از خلقت میدانستیم به انسان یاد دادیم.“
واتیکان رسماً اعلام کرد که فیلم “نوح” مطابق با توصیفات انجیل نیست. این موضع در واکنش به تلاشهای مکرر راسل کرو برای دریافت تأییدیه رسمی پاپ درباره این فیلم، اتخاذ شد. این فیلم با اعتراض شدید کشورهای اسلامی نیز مواجه شد. وکیلی در ترکیه، رسماً از فیلمنامه آرونوفسکی شکایت کرد. بسیاری از کشورهای دارای اکثریت مسلمان مانند امارات متحده عربی، قطر، بحرین، مالزی و اندونزی، نمایش این فیلم را ممنوع اعلام کردند، چرا که آن را با توصیفات اسلام متناقض میدانستند. الازهر مصر بر اساس این فتوا که “نمایش هر فیلمی که چهره پیامبران را نشان دهد، ممنوع است“، پخش فیلم نوح را ممنوع اعلام کرده است.
قرآن تنها نام 25 پیامبر را به اسم، ذکر کرده که یکی از آنها نوح است. مسلمانان معتقدند، نوح زمانی کشتی را ساخت که خدا به او دستور داد، چرا که قوم او به جای خدای یکتا، به پرستش بتها روی آورده بودند. مهمتر اینکه توصیف قرآن از حضرت نوح، انسانی پرهیزکار است که تمام تلاشش اجرای فرامین خداوند برای نجات معنویت در انسانها هم در این دنیا و هم در جهان آخرت است.
فیلم درام تاریخی و اسطورهای “هجرت: خدایان و پادشاهان” یکی دیگر از تحریفات بزرگ هالیوود در واقعیت است. خط سیر ضعیف و ساخت بیکیفیت فیلم، آن را یک محصول عادی (اگر نگوییم بد) تبدیل کرده است. “ریدلی اسکات“ کارگردان فیلم روی اتفاقاتی تمرکز میکند که در زمان حکومت حاکمان مصر، میان حضرت موسی و فرعونیان رخ داده است. “هجرت“ نشان میدهد موسی چگونه اسرائیلیها را از دست فرعون نجات میدهد. با این وجود، به نظر میرسد فیلمنامهنویسها، ماجرا را طبق برداشت خود از کتب عهد عتیق نوشتهاند.
انتخاب بازیگران انگلیسی برای نقش مردم مصر کوچکترین اشتباهی است که اسکات در این فیلم ضعیف از نظر دینی و سینمایی بوده است. این فیلم هم مانند فیلم پرفروش آرونوفسکی، مملو از اشتباهات و حتی خطاهای توهینآمیز است. “هجرت“ در اقدامی زننده، خداوند را در قالب یک پسر 11 ساله به تصویر میکشد که با موسی صحبت میکند.
فیلم اسکات حتی از نظر تاریخی هم اختلافات زیادی با حقایق اثباتشده دارد، از جمله این ادعا که موسی و یهودیها بودهاند که اهرام مصر را ساختهاند. این در حالی است که تاریخ نشان میدهد اهرام 1000 سال پیش از اتفاقاتی ساخته شدهاند که در “هجرت“ توصیف میشود. بسیاری از کارشناسان به خصوص به یکی از صحنههای فیلم انتقاد کردهاند؛ زمانی که موسی میخواهد آب را بشکافد و مانند یک قهرمان اسطورهای، به جای عصا، شمشیری را از دل آب بیرون میکشد.
پیش از انتشار فیلم و در واکنش به اظهارات اسکات مبنی بر اینکه فیلم به دنبال نمایش دلایل طبیعی و منطقی اتفاقات خواهد بود، بحثهایی مطرح شد. آنچه مدنظر اسکات بود، در فیلم به این صورت خود را نشان داد که مثلاً شکافته شدن دریا در نتیجه وقوع یک سونامی اتفاق میافتد. اینگونه تصویرسازیها همراه با اظهارات “کریستین بیل“ بازیگر نقش موسی درباره شخصیت حضرت موسی، موجب شد تا انتقادات از این فیلم به اوج خود برسد.
“بیل“ حضرت موسی را فردی مبتلا به اسکیزوفرنی و یکی از وحشیتری افرادی توصیف کرد که در تمام طول زندگیاش درباره او مطالعه کرده است: “توصیفات سنتی از او [حضرت موسی] در مدارس مذهبی و غیره، بسیار ساده است. کسی که دستاوردهای فوقالعادهای داشته است. آزادگر، قانونگذار و غیره. اما طبق متونی که من با آن ناآشنا بودم، اما از ابتدا تا انتهای آنها را خواندم، موسی جنگ میکرد. بسیار زیاد با خدا جنگ کرد. “با خدا کشتی میگرفت” که این تعریف کلمه “اسرائیلی” است. نمیخواست نماینده خدا باشد. در دوران بسیار خشونتباری زندگی میکرد. خودش هم شخصیت بسیار متضادی داشت. درون خود درباره اینکه چه کسی است و هویتش چیست، تضاد داشت. شخصیت بسیار جذابی از لحاظ درونی بود. شاید جذابترین شخصیتی که من تا به حال با آن برخورد داشتهام.”
“ماری مورفی“ استاد ارشد دانشگاه کارولینای جنوبی با اشاره به این اظهارنظرهای “بیل” میگوید: “کریستین بیل دکترای دینی خود را از کجا گرفته است؟ او درباره حضرت موسی مطالعه کرده، اما هیچ چیزی درباره این فرد نمیداند. اینها برداشت کریستین بیل از حضرت موسی است. ما هزاران سال برداشت محققان از حضرت موسی را داریم. شما خودتان انتخاب کنید. برداشت کریستین بیل که یک بازیگر است، یا برداشت هزاران ساله افرادی که محققین تاریخ دینی هستند. سؤال من این است که چرا کریستین بیل و ریدلی اسکات، کارگردان، میخواهند مخاطبین خود را منزوی کنند. این مسلماً روی فروش فیلم تأثیر خواهد گذاشت.“
وی ادامه میدهد: “این که بگویید دریا با یک زلزله شکافت و نه به امر خدا، قطعاً کمک به افرادی است که میخواهند بگویند هالیوود، غیراخلاقی، غیردینی و بیخداست. قطعاً وقتی فیلمی را بر اساس انجیل میسازید، هدفتان این نیست که این پیام را به مردم بدهید. کریستین بیل، بازیگر بزرگ و خوبی است، اما مانند بقیه بازیگران بهتر است از دنیای مذهب کنارهگیری کند.“ طبق آنچه همه کتابهای دینی و متون مقدس میگویند، حضرت موسی یکی از بزرگترین پیامبران الهی بوده است. این پیامبر را خلاصه همه خوبیهای شناختهشده برای انسان میدانند: معنویت، الهام، اخلاق، پرستش. دینشناسان حضرت موسی را یکی از ناجیان نسل بشر میدانند.”
منبع:مشرق