۲۰:۱۶ - جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴

داعش چرا و چگونه/ اهداف راهبردی امریکا در منطقه غرب آسیا +فایل پاورپونت

تلاش برای تأمین امنیت اسرائیل، که یا از طریق افزایش تعداد دوستان اسرائیل در منطقه تأمین می شود و یا از طریق تضعیف محور مقاومت، متغیر اصلی شکل دهنده به رفتار امریکا در حمایت از داعش است.

 پایگاه خبری“شاهین نا، 

    داعش؛ پیشینه، ویژگی ها و حامیان آن

وَ اذا قیل لَهُم لا تُفسدُوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون اَلا اِنَهم هُمُ المُفسدونَ و لکن لا یَشعُرُون

پیشینه داعش

بحث پیرامون جهاد در اسلام، در میان اسلام گرایان در دوره معاصر در سه دوره نمود بیشتری داشته است:

1- در پایان دهه 1960 و اوایل دهه 1970 که اسلام گرایان مصری با استفاده از آثار سید قطب به رادیکالیسم متمایل شدند. در این دوره، کتاب معالم فی الطریق(نشانه های راه) سید قطب الهام بخش اسلام گرایان در توسل به خشونت بود.

2- در پایان دهه 1980 که گروه های مصری به اقداماتی چون ترور فیزیکی مقامات حکومتی و درگیری های خیابانی دست زدند.

3- در دوره پس از حمله شوروی به افغانستان و روی کارآمدن طالبان در این کشور.

  • دوره سوم را بایستی مهمترین دوره در ترویج و بسط اقدامات جهادگرایان اسلامی دانست.
  • با اشغال افغانستان از سوی شوروی، گروه های اسلامی طرفدار حرکات جهادی که داعیه های جهانی مبارزه با دشمنان اسلام را داشتند و کمونیسم را از دشمنان خود می دانستند، نسبت به اشغال افغانستان حساسیت شدید نشان دادند. بنابراین کسانی چون عبدالله العزام اردنی- فلسطینی، ایمن الظواهری مصری و اسامه بن لادن سعودی با ورود به افغانستان، بتدریج زمینه های تشکیل القاعده را فراهم کردند.
  • آنچه در افغانستان شکل گیری القاعده را سرعت بخشید، ملاقات اسلام گرایان شرق و غرب عربی با یکدیگر بود. این ملاقات و آشنایی سبب ترکیب دیدگاه های ایدئولوژیک و مهارت های سازمانی اسلام گرایان شد؛ در این میان، جنبش های مغرب عربی(مصر)، مهارت های سازمانی و تشکیلاتی خود را در اختیار اسلام گرایان سعودی قرار دادند و سعودی ها نیز از طریق نفوذ گسترده مالی خود توانستند دیدگاه های تند وهابی و فرقه گرای خود را وارد چارچوب فکری جریانات اسلام گرای حاضر در افغانستان کنند.
  • در واقع با برقراری تماس میان جریانات اسلام گرای عربی و غیر عربی در افغانستان و پاکستان، همکاری میان آنان آغاز شد و سرانجام این منطقه به کانون فعالیت های اسلام گرایی شرق و غرب عربی و آسیای جنوبی و تا حدی مرکزی تبدیل شد.
  • با خروج شوروی از افغانستان، این افراد به موطن اصلی خود بازگشتند تا با تجربیاتی که از افغانستان به دست آورده بودند به مبارزه علیه حکومت های خود بپردازند. در همین زمان، مسأله ی حمله عراق به کویت(در سال 1991) و اقدام ائتلاف غربی – شرقی برای خروج عراق از کویت صورت گرفت و اسامه بن لادن که در این زمان به عربستان بازگشته بود، از پادشاه عربستان خواست اخراج عراق از کویت را به او و القاعده بسپارد اما ملک فهد درخواست بن لادن را رد کرد و با آمریکا متحد شد. بن لادن نیز آمریکا را اشغالگر و آل سعود را مزدور آمریکا نامید و از عربستان خارج شد.
  • با خروج بن لادن از عربستان و ورود وی به سودان، وی به فراخوانی نیروهای القاعده و عرب های افغان برای آغاز عملیات جدید علیه امریکا اقدام کرد. انفجار ناو امریکایی در خلیج عدن از جمله اقدامات القاعده علیه امریکا در این برهه از زمان بود. اما در نهایت، با فشار امریکا به دولت سودان، بن لادن از سودان به افغانستان بازگشت.
  • ورود بن لادن و همکارانش به افغانستان در گرماگرم مبارزات داخلی افغانستان میان طالبان و دولت برهان الدین ربانی – احمدشاه مسعود در 1995، موازنه قوا را به نفع طالبان به هم زد که در نهایت با حمایت های القاعده از طالبان، طالبان کابل را در 1996 تصرف کرد.
  • در همین زمان القاعده عملیات هایی چون بمب گذاری در سفارت خانه های امریکا در کنیا و تانزانیا در 1997 و عملیات علیه ناو جنگی امریکا در یمن در 1998 صورت داد.
  • القاعده در 11 سپتامبر 2001 عملیاتی علیه برج های دو قلوی سازمان تجارت جهانی در امریکا صورت داد که حمله امریکا و متحدانش به افغانستان و سقوط حکومت طالبان را در پی داشت اما حمله امریکا به افغانستان القاعده را از بین نبرد.
  • در این شرایط که تداوم فرماندهی شبکه های زنجیره ای القاعده دربیش از 60 کشور جهان حفظ شده بود، حمله امریکا به عراق سبب شد تا ابومصعب زرقاوی، از رهبران القاعده، با شعار مبارزه با صلیبی های اشغالگر وارد عراق شود و اینگونه، شاخه القاعده در عراق موسوم به «القاعده در سرزمین رافدین» را تشکیل شد.
  • القاعده از آنجا که در عراق با اشغالگران مبارزه می کرد، با استقبال جوانان عراقی مواجه شد و حتی از کشورهای دیگر نیز بسیاری راهی عراق شدند. این اتفاق موجب شد که زرقاوی به قدرتی در عراق تبدیل شود.
  • اما القاعده در عراق، علاوه بر حمله به اشغالگران، با تمسک به تکفیر، حکومت جدید عراق و شهروندان بی گناه و بویژه شیعیان را مورد حملات خود قرار داد.
  • با سرپیچی زرقاوی از دستورات بن لادن، وی در سال 2009 توسط امریکایی ها کشته شد. با کشته شدن زرقاوی، گروه های جهادی وابسته به القاعده عراق زیرچتر سازمانی به نام «دولت اسلامی عراق» به رهبری ابوعمر البغدادی گرد آمدند.
  • پس از کشته شدن ابوعمر، ابوبکر البغدادی به رهبری دولت اسلامی عراق رسید. …
  • با خروج امریکایی ها از عراق و نیز حملات ارتش عراق و عشایر، این گروه دچار افول شد تا اینکه با شروع بحران سوریه جان تازه ای گرفت. البغدادی با گسترش فعالیت های خود در سوریه، گروه خود را به «دولت اسلامی عراق و شام» با مخفف داعش تغییر نام داد.

حامیان داعش

 آمریکا

  • اهداف راهبردی امریکا در منطقه غرب آسیا عبارتند از:

1- اهداف تجاری – اقتصادی شامل؛ حفظ و تضمین جریان صدور نفت منطقه به غرب و رشد شرکت های امریکایی در منطقه

2- بازدارندگی به معنای جلوگیری از گسترش نفوذ رقبا یا مقابله و یا حداقل کنترل کشورهای مخالف منافع آمریکا

3- تعهد در راستای حفظ امنیت، رفاه و رونق اقتصادی اسرائیل(پیشبرد فرایند به اصطلاح صلح خاورمیانه)

4- ستیز با اسلام سیاسی، با عنوان مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی

5- گسترش فرهنگ آمریکایی در پوشش ایجاد دموکراسی و ایجاد بازار آزاد در منطقه.

  • با توجه به اینکه گستره فعالیت داعش در منطقه تنها محدود به کشورهای فعال در محور مقاومت منطقه می باشد که کمترین میزان مبادلات اقتصادی با امریکا را دارند و شرکت های امریکایی نیز حضور فعالی در این کشورها ندارند و از آنجا که این کشورها در مقایسه با عربستان نفت کمتری دارند و از سویی تا زمانی که عربستان تأمین کننده عمده نفت غرب در منطقه است، می توان گفت که در ارتباط با حمایت امریکا از داعش، منافع تجاری – اقتصادی چندان اهمیت ندارند؛
  • چون مهمترین رقیب امریکا در منطقه، جمهوری اسلامی ایران است و از آنجا که جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت اول منطقه، دارای نفوذ گسترده ای در این مناطق(محور مقاومت اسلامی) است، به نظر می رسد که این متغیر، نقش عمده ای در جهت دهی به رفتار امریکا در قبال داعش داشته باشد، بویژه آنکه داعش از لحاظ ایدئولوژیک نیز با جمهوری اسلامی در تضاد قرار دارد؛
  • چون امنیت اسرائیل برای امریکا به میزان بالایی از اهمیت برخوردار است، به گونه ای که همواره یکی از متغیرهای عمده شکل دهنده به رفتار و سیاست های امریکا در منطقه، امنیت و رشد و رفاه اسرائیل بوده است، این متغیر نقش اصلی را در شکل دهی به رفتار امریکا در قبال داعش داشته است.
  • در ارتباط با ستیز با اسلام سیاسی نیز باید گفت که منظور امریکا از اسلام سیاسی نیز اسلامی است که گرایش های ضد استکباری و ضدصهیونیستی داشته باشد و چون این نوع اسلام فقط در کشورهای فعال در محور مقاومت اسلامی حضور دارد و نه در کشورهای محافظه کار و مرتجع عربی، طبیعی است که آنگاه که گروه هایی بخواهند با اقدامات خود این کشورها را تضعیف کنند، از حمایت های امریکا برخوردار خواهند بود.
  • گسترش فرهنگ امریکایی و ایجاد بازار آزاد نیز نمی تواند چندان متغیر مهمی برای تعیین رفتار امریکا در حمایت از داعش باشد، زیرا اساسا پذیرش و گسترش فرهنگ امریکایی و ایجاد بازار آزاد، فعالیتی انتخابی است و کشورها خود بایستی با رغبت به این کار مبادرت کنند، هر چند که امریکا می کوشد با اقدامات رسانه ای خود نیز این کار را انجام دهد. اما در هر دو صورت، یعنی چه اینکه کشورها با رغبت درصدد گسترش فرهنگ امریکایی باشند و چه اینکه امریکا بخواهد با اقدامات رسانه ای خود به این کار مبادرت کند، این کار نسبتی با تجهیز داعش و حمایت از اقدامات خشونت بار آن ندارد.
  • در توضیح منطق حمایت امریکا از داعش باید به سه متغیر عمده اشاره کرد؛

1- بازدارندگی، یعنی جلوگیری از گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه

2- ستیز با اسلام سیاسی

3- تلاش برای تأمین امنیت اسرائیل.

  • اتفاقا دو مورد نخست نیز مستقیم یا غیرمستقیم با نگرانی های امریکا در خصوص تأمین امنیت اسرائیل در ارتباط است.
  • از این رو تلاش برای تأمین امنیت اسرائیل، که این نیز یا از طریق افزایش تعداد دوستان اسرائیل در منطقه تأمین می شود و یا از طریق تضعیف محور مقاومت، متغیر اصلی شکل دهنده به رفتار امریکا در حمایت از داعش است. اهمیت این متغیر وقتی بیشتر روشن می شود که همزمان بودن ظهور و بروز داعش با تحولات 2011 دنیای عرب نیز در نظر گرفته شود.

1- رویکرد امریکا در قبال داعش

  • امریکا نه تنها در شکل گیری داعش نقش اصلی را داشته، بلکه در مراحل بعدی با حمایت و تجهیز این گروه به تقویت آن پرداخته است.
  • نشریه تایمز لندن: داعش با دخالت مستقیم سازمان‏های نظامی و امنیتی امریکا به وجود آمده است. آنها با کشف، تربیت و معرفی ابوبکر البغدادی، او را به سرعت به عنوان یکی از سران مطرح سلفی‏ها معرفی کردند. در سال 2004 نیروهای ایالات متحده بر اساس یک پروژه از پیش طراحی‏شده و هدفمند، مرد 33 ساله‏ای به نام «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری» را شناسایی کرده و با اتهامات کلیشه‏ای، او را به ابوغریب فرستادند. ابراهیم البدری، به صورت هدفمند با سران تندرو القاعده در یک سلول حبس شد و در مدت سه ماه به یک سلفی تندرو تغییر شخصیت داد. او هنوز از زندان آزاد نشده بود که لقب ابوبکر البغدادی را برای خود برگزید.
  • ادوارد اسنودن، جاسوس سابق سازمان سیا:
  • «دستگاه های اطلاعاتی امریکا، انگلیس و اسرائیل در پروژه ای تحت عنوان «لانه زنبور» مشارکت داشتند که هدف آن، جمع کردن همه تندروها از نقاط مختلف جهان در یک مکان بود. براساس این طرح، باید دین و مذهب جدیدی در خاورمیانه به وجود می آمد که شعارهای اسلامی داشته باشد، احکام سختگیرانه ای را به اجرا بگذارد و هر گونه افکار و دیدگاه دیگر را به شدت رد کند.»
  • براساس اسناد فاش شده توسط اسنودن، امریکایی ها به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه حفاظت از اسرائیل، ایجاد جریانی در نزدیکی مرزهای فلسطین اشغالی است که سلاح خود را به سمت کشورهای اسلامی نشانه بگیرد نه اسرائیل.
  • به گفته اسنودن، «ابوبکر البغدادی» خلیفه خودخوانده داعش، یک سال تمام تحت آموزش فشرده نیروهای موساد بوده و در مورد علم سخنوری و الهیات هم دوره هایی را گذرانده است.
  • پنتاگون و وزارت خارجه امریکا در سال 2011 نام البغدادی را در لیست افراد خطرناک و تحت تعقیب قرار دادند و برای دستگیری او پاداش ده میلیون دلاری تعیین کردند. این اقدام ظاهری امریکا سبب شد البغدادی به عنوان سرکرده داعش مطرح شود و فعالیت‏های تازه تروریستی خود را در عراق و سوریه آغاز کند.
  • اما پس از آنکه داعش به خطوط قرمز امریکا در عراق مانند کردستان عراق و… نزدیک شد، امریکا با تشکیل ائتلاف به اصطلاح ضدداعش، به زعم خود درصدد نابودی داعش برآمد اما اتفاقا از این پس نیز نه تنها از شدت عملیات داعش کاسته نشد، بلکه داعش در همین زمان به شهر عین العرب(کوبانی) در سوریه حمله ور شد و آن را به محاصره درآورد. شگفت آنکه در این اوضاع، که داعش در عین العرب به انواع جنایات مرتکب شد، ائتلاف ضدداعش علیه آن هیچ اقدامی انجام نداد.
  • در عراق نیز، در جریان آزادسازی منطقه جرف الصخر، باز این نه نیروهای ائتلاف که نیروهای جمهوری اسلامی ایران بودند که به نیروهای مردمی عراق در آزادسازی این منطقه کمک کردند. حتی از این پس در عراق هلی کوپترهای امریکایی چندین بار به تخلیه ی تجهیزات و سلاح برای داعش اقدام کرده اند.
  • سایت صهیونیستی دبکا فایل: «تصرف گذرگاه قنیطره در نزدیکی جولان با همکاری اسرائیل، اردن و امریکا انجام شد.» این پایگاه بر آنست که اقدامات النصره و داعش با هماهنگی‌های صورت‌گرفته در یک اتاق فرماندهی عملیات محقق می‌شود که توسط پنتاگون در امّان راه‌اندازی شده است.
  • بر اساس گزارش the National نیز یک مرکز فرماندهی سری، با حضور افسران عالی‌رتبه عربی و غربی، در اردن تأسیس شده است که تروریست‌های تکفیری را در جبهه جنوب سوریه با ارسال اسلحه تک‌تیرانداز، خمپاره، تیربارهای پیشرفته، انواع خودرو و سایر مهمات حمایت و پشتیبانی می‌کنند.
  • “آرون کلین” از پایگاه خبری WND (WorldNetDaily) نیز فاش کرده است که افسران ارشد امریکا در آموزش فرماندهان داعش در شهر صفاوی در شمال اردن حضور فعال دارند.
  • قرار دادن داعش در لیست گروه های تروریستی از سوی امریکا می توانست تاحدودی اجماعی بین المللی علیه آن را شکل دهد که امریکا نه تنها به چنین کاری تن نداد، بلکه حتی با تشکیل ائتلاف به اصطلاح ضدداعش نیز کار چندانی در مقابله با آن به پیش نبرده است.
  • امریکا بیش از آنکه درصدد مقابله با داعش باشد، درصدد بازیگری در منطقه با کارت داعش و باتوجه به فرصت هایی است که اقدامات داعش برای آن فراهم کرده است.
  • در مجموع باید گفت که رویکرد امریکا در قبال داعش، حمایت از تداوم بحران سازی های آن در منطقه است. زیرا در شرایط کنونی بهترین گزینه برای امریکا، حمایت از تداوم بحران در محور مقاومت در منطقه است و مسلم است که تداوم بحران نیز منوط به تقویت و تجهیز عناصر سلفی تکفیری مانند داعش است.

2– رویکرد رژیم صهیونیستی در قبال داعش

  • مسأله اصلی برای رژیم صهیونیستی در منطقه عبارتست از اینکه این رژیم براحتی ادامه حیات داده و روند رشد و رفاه اقتصادی آن دچار خلل نشود و این نیز محقق نمی شود مگر زمانی که تمامی کشورهای منطقه این رژیم را به رسمیت بشناسند و با آن روابط مسالمت آمیزی را از سربگیرند.
  • پس از جنگ 1973 اعراب و اسرائیل، بیشتر کشورهای عربی، جز معدودی از جمله سوریه به صلح، حل اختلافات، به رسمیت شناختن و تعمیق روابط با رژیم صهیونیستی آوردند.
  • پس از حمله امریکا به عراق و سقوط صدام که به روی کارآمدن شیعیان در این کشور منجر شد، عملا عراق به متحدی استراتژیک برای جمهوری اسلامی و به عضوی در محور مقاومت اسلامی تبدیل شد.
  • با وقوع تحولات بیداری اسلامی در سال 2011، میزان تغییر موازنه قوا به ضرر رژیم صهیونیستی بشدت در حال تغییر بود.
  • از این رو این رژیم به همراه همپیمانان غربی و منطقه ای خود بر آن شدند تا به منظور حفظ موازنه قوا بنفع خود، به تجهیز گروه های تکفیری و افراطی مانند داعش بپردازند تا هم از یک سو آن بیداری را به انحراف بکشانند و از سویی، کشورهای فعال در محور مقاومت اسلامی در منطقه را تضعیف و در صورت امکان سرنگون کنند.
  • دقت در برخی ویژگی های گروه های تکفیری مانند داعش به درک بهتر این راهبرد رژیم صهیونیستی و همپیمانانش کمک می کند.
  • جنبش های رادیکال سلفی مانند داعش دو دسته دشمن را از هم تفکیک می کنند؛

1- دشمن داخلی (العدو القریب) که در استبداد و فرقه گرایی خود را متجلی می کند. آنها حتی معتقدند که استبداد خود نتیجه فرقه گرایی های مذهبی است. بنابراین به تکفیر سایر فرقه ها روی می آورند.

2- دشمن دور (العدو البعید) که عبارتست از استعمار و بویژه قدرت های بزرگ. بنابراین به مفهوم جهاد با بیگانگان روی می آوردند.

  • توضیح: گروه های مبارز اسلام گرایی که قبل از القاعده فعال بودند، ضربه زدن به «دشمن نزدیک» را مقدم بر ضربه زدن به «دشمن دور» می دانستند.
  • القاعده این فرمول را دگرگون کرد و مبارزه با دشمن دور را مقدم بر مقابله با دشمن نزدیک دانست.
  • القاعده نماد ورود رادیکالیسم اسلامی به فاز «جهاد جهانی» و مبارزه بین المللی است.
  • بنابراین القاعده خود را درگیر مبارزه در تک تک کشورهای اسلامی نکرد و کوشید به منافع امریکا به صورت برنامه ریزی شده و در سطح جهانی آسیب برساند.
  • با ظهور داعش بار دیگر در شناسایی دشمنان تحول ایجاد شد.
  • داعش مبارزه با دشمنان نزدیک را مقدم بر دشمنان دور می داند و مصداق دشمنان نزدیک را هم متفاوت می بیند.
  • دشمن نزدیک برای داعش صرفاً حکومت های موجود مانند نظام بعث در سوریه و یا نوری المالکی در عراق نیست، بلکه تمامی اقلیتهای غیرسنی و غیر همراه است که عبارتند از شیعیان، کردها، مسیحی ها، علویان و بخش هایی از ترکمن‌ها.
  • بنابراین داعش را بایستی نماد ورود به مرحله ی «جهاد محلی» دانست.
  • داعش به جای توجه به بیگانگان، اولویت اصلی خود را جنگ درون تمدنی و نابودی مسلمانان و حتی غیرمسلمانان غیرهمراه و تضعیف کشورهای اسلامی چون عراق و سوریه می داند.
  • نکته مهمتر دیگر در ارتباط با داعش اینست که در مرکز ایدئولوژی این گروه، مبارزه با تشیع وجود دارد.
  • داعش گروهی است که در وهله ی اول به دشمنان خارجی مانند امریکا، رژیم صهیونیستی و… کاری ندارد و هدف اصلی خود را نابودی شیعه می داند.
  • بنابراین طبیعی است که داعش مورد توجه تمامی آنهایی باشد که موجودیت خود را در تضعیف شیعیان می بینند.
  • رژیم صهیونیستی که بیشترین تهدیدات خود را از ناحیه ی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان کانون تشیع و پشتوانه ی استراتژیک محور مقاومت اسلامی، و کشورهای فعال در این محور(عراق، سوریه، لبنان) ارزیابی می کند، حال که گروهی مانند داعش در این راستا اقدام می کند، طبیعی است که مورد توجه و حمایت آن قرار خواهد گرفت.
  • این رژیم در تأسیس داعش نقش مهمی داشته، به گونه ای که ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش اصالتی یهودی داشته و توسط این رژیم آموزش دیده است.
  • سایت امریکاییوترنز تودی: «نام واقعی رهبر داعش که خود را ابوبکر البغدادی نامیده، در اصل ˈسیمونالیوت یا ˈالیوت شیمون بوده و از پدر و مادری یهودی زاده شده است.»
  • به نوشته این سایت، الیوت به خدمت موساد در آمده و دوره‌های جاسوسی و جنگ‌های روانی علیه اعراب و جوامع اسلامی ‌را آموزش دیده است.
  • به نوشته وترنز تودی، ابوبکر البغدادی به عنوان یک جاسوس صهونیست مسوول پیاده سازی سناریوی موساد است و طرح موساد، جذب افراد نظامی‌وغیر نظامی‌به داعش در کشورهایی است که از آنها به عنوان تهدیدی علیه اسراییل یاد شده است تا با ایجاد آشوب و ویرانی، امکان سلطه اسراییل بر منطقه خاورمیانه و برپایی طرح اسراییل بزرگ را فراهم سازد.
  • رژیم صهیونیستی نه تنها در تسلیح داعش به انواع سلاح های ساخت خود کوشش کرده و انواعی از آنها را در اختیار داعش قرار داده است که از سوی دیگر، بیمارستان هایی صحرایی در مرز خود با سوریه، با هدف مداوای اعضای داعش و حتی سایر گروه های تروریستی فعال در عراق و سوریه که زخمی می شوند ایجاد کرده است و جالب آنست که احداث این بیمارستان ها را انسان دوستانه می داند.

99831_310

 

3– رویکرد عربستان سعودی در قبال داعش

  • نقش محوری عربستان در محور سازش در منطقه، که در مقابل محور مقاومت قرار دارد و تأمین کننده منافع امریکا در منطقه می باشد و همچنین تضادهای ژئوپولیتیکی و ایدئولوژیکی این کشور با جمهوری اسلامی ایران، با توجه به ارتباطی که رژیم سوریه و عراق با ایران دارند، به اندازه کافی توضیح دهنده منطق حمایت عربستان از داعش است.
  • در این خصوص بایستی تحولات 2011 دنیای عرب را به مثابه متغیری دخیل در نظر گرفت.
  • تحولات دهه اخیر منطقه نیز در این زمینه موثر بوده اند؛ به گونه ای که حمله امریکا به افغانستان و عراق و سقوط طالبان، به عنوان متحد عربستان و دشمن سیاسی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران، و همچنین سقوط صدامو همچنین قدرتگیری روزافزون حزب الله لبنان سبب تغییر توازن قوای منطقه ای بنفع ایران شد.
  • از این رو، تحولات بیداری اسلامی در سال 2011 می رفت تا این توازن به میزان بسیار بالایی بنفع ایران تغییر کند.
  • بنابراین، عربستان با مداخله در بحران سوریه و پس از آن با مداخله در عراق و تحریک و تجهیز داعش و سایر گروه های تکفیری در این دو کشور کوشید تا به نوعی این تغییر موازنه را بنفع خود برگرداند. یعنی اگر در جایی مانند مصر یا تونس همپیمانی را از دست داد، می کوشد تا در مقابل ایران، با جداکردن همپیمانانش از آن، به نوعی توازن قدرت با ایران برسد. هر چند روند تحولات مصر با روی کارآمدن السیسی، فرض نهفته در استدلال فوق را تاحدودی نقض می کند اما با توجه به اینکه منطقه آبستن حوادث است و هنوز در شرایط گذار به ثبات و نه استقرار ثبات، پس از تحولات بیداری اسلامی، هستیم، عربستان از نوعی ناامنی روانی در رنج است و آن ناشی از این واقعیت است که هر لحظه عربستان احتمال می دهد که وضعیت در منطقه به طور ناگهانی تغییر کند.
  • ضمن اینکه زمامداران این کشور، تضعیف محور مقاومت اسلامی در منطقه را در راستای اهداف بلند مدت خود در نظم منطقه ای می دانند.
  • علاوه بر آنچه گفته شد، عربستان از این طریق، یعنی با حمایت از خشونت های گروه های القاعده ای در سوریه و عراق به نوعی درصدد است تا بحران را از داخل کشور خود به سایر کشورها منتقل کند.
  • فعالیت نوسلفی ها و همچنین القاعده در عربستان را از جمله تهدیدات داخلی متوجه امنیت این کشور دانسته اند و چون هر دوی اینها گرایش فرقه ای و تکفیری دارند، بهترین راه برای اینکه دولت عربستان از تهدیدات آنها در امان بماند این است که با حمایت از خشونت های آنان در سایر کشورها، مانند آنچه که اکنون در سوریه و عراق رخ می دهد، و تجهیز این دست سلفی ها سوپاپ اطمینانی را برای خود ایجاد کند.
  • عربستان که نقش اصلی را در آموزش ایدئولوژیک این نیروها و گروه ها بر عهده دارد، علاوه بر حمایت های مالی و تسلیحاتی خود از این گروه ها، اکنون  مسیر اصلی ارسال تسلیحات برای تروریست‌های داعش است (از طریق مرز خود با عراق).
  • نشریه ایتالیایی فورمیکه در گزارشی عربستان سعودی، قطر و کویت را حامیان اصلی داعش در سوریه و عراق معرفی کرده است.
  • هر چند حامیان اصلی داعش را بایستی امریکا و رژیم صهیونیستی دانست و نقش کشورهایی مانند عربستان را بایستی در چارچوب مأموریتی که از سوی امریکا بدان واگذار شده است ارزیابی کرد، اما با این وجود؛
  • عربستان سعودی را بایستی مهمترین پشتوانه ایدئولوژیک گروه هایی مانند داعش دانست. به گونه ای که این کشور در همکاری و هماهنگی با محور منطقه‌ای ترکیه-قطر-رژیم صهیونیستی و محور بین‌المللی امریکا – فرانسه و انگلیس و همچنین با فعال سازی رسانه‌های گروهی خود مانند شبکه العربیه و نشریاتی چون الشرق الاوسط و الحیاه و حمایت از تمام سیاست‌های سلفی و وهابی برای تحریک افکار عمومی جهان اسلام و غرب علیه دولت بشار اسد و تخریب چهره آن در اذهان عمومی اقدام کرده است.

4– رویکرد ترکیه در قبال داعش

  • با توجه به اینکه پس از جنگ جهانی دوم برای سیاست خارجی ترکیه، خاورمیانه در درجه دوم اهمیت بوده است، رویکرد ترکیه در قبال بحران سوریه را بایستی در چارچوب نوعثمانی گرایی حاکم بر سیاست خارجی این کشور مورد بررسی قرار داد.
  • احمد داود اوغلو، استاد روابط بین الملل و معمار و طراح این سیاست: سیاست خارجی ترکیه نامتعادل بوده و تأکید بیش از حد به روابط با اروپا و آمریکا و نگاه به غرب، این کشور را از خاورمیانه و شمال آفریقا یعنی محدوده امپراتوری عثمانی دور کرده است.
  • از نظر وی، ترکیه دارای شاخص های هویتی متکثر است و باید سیاست های خود را بر اساس این هویت متنوع تنظیم کند. بر این اساس، ترکیه باید با خاورمیانه، قفقاز، اروپا و بالکان تعامل سازنده داشته باشد، زیرا جهت گیری به یک سمت، نوعی عدم توازن در سیاست خارجی ترکیه به وجود می آورد.
  • از این جهت چون ترکیه به همه این مناطق تعلق دارد، پس می تواند عهده دار نقش رهبری در این مناطق باشد یا به عبارتی، به «قدرت مرکزی» این مناطق تبدیل شود و از نظر بین المللی اهمیت استراتژیک کسب کند. به این ترتیب، اوغلو خواستار برقرای تعادل در ارتباط ترکیه با شرق و غرب است.
  • به اعتقاد داود اوغلو، ترکیه برای موفقیت در این زمینه باید بتواند بر مسائل و مشکلات داخلی فائق آید و همچنین روابط خود با همسایگانش را بهبود بخشد.
  • در ارتباط با مورد اخیر، اوغلو بر آن است که ترکیه تاکنون هزینه های زیادی را در درگیری های بیهوده با همسایگان صرف کرده است. از این رو، این کشور ابتدا باید اختلافات خود را با همسایگان حل و فصل کند. به این ترتیب، بعد مهم استراتژی داود اوغلو یعنی «به صفر رساندن تنش ها(مشکلات) با همسایگان» به اجرا در می آید.
  • در این راستا، ترکیه به از سرگیری روابط با سوریه پرداخت و در ابتدا دو کشور تصمیم به تشکیل شورای عالی همکاری های استراتژیک گرفتند و همچنین لزوم صدور ویزا برای مسافرت اتباع دو کشور به یکدیگر را لغو کردند.
  • بشار اسد در ژانویه 2004 به آنکارا سفر کرد و اردوغان نیز در همین سال به دمشق سفر کرد. اردوغان به هنگام بازدید از سوریه، آغاز فصل جدیدی از روابط دو کشور را نوید داد و برای اثبات حسن نیت خود اعلام کرد که سوریه از این پس می تواند به میزان بیشتری از آب رودخانه فرات استفاده کند.
  • در مراحل بعدی، دولت ترکیه حتی درصدد میانجیگری میان سوریه و اسرائیل برآمد.
  • با شروع تحولات اخیر سوریه نیز، ترکیه در ابتدا سیاستی میانجیگرانه در پیش گرفت و با حمایت از انجام اصلاحات در سوریه و حتی توصیه به بشار اسد برای انجام اصلاحات به منظور به دست گرفتن اوضاع، طرفین را به خویشتن داری و مماشات دعوت کرد.
  • اما اندکی بعد ترکیه تحولات سوریه را غیر انسانی خواند و از بشار اسد خواست تا قدرت را رها کند. علاوه بر این، با اتخاذ موضعی تهاجمی و فعال، چندین نشست مخالفان سوری را میزبانی و در آوریل 2012 دومین اجلاس دوستان سوریه را در استانبول برگزار کرد.
  • ترکیه در راستای سیاست جدید خود نه تنها به مخالفان دولت سوریه امکان عبور از خاک خود و حمل سلاح را به داخل خاک سوریه داد، بلکه خود نیز تا درگیری نظامی با سوریه پیش رفت.
  • در این زمان، ترکیه با ناموفق ارزیابی کردن سیاست به صفر رساندن تنش ها با همسایگان به تغییر سیاست در قبال سوریه روی آورد.
  • بدین معنا که از این زمان به بعد، حمایت همه‌جانبه از رادیکالیسم سلفی در توافق دیپلماسی امنیتی دولت اردوغان قرار گرفت، امری که مغایر با سند امنیت ملی ترکیه بود که در آن بنیادگرایی اسلامی و جدایی ‌طلبی کردی دو محور مهم تهدیدات امنیتی ترکیه تعریف شده است. به گونه ای که در گفتمان دیپلماسی امنیتی دولت ترکیه از سال 2011 به بعد، این تئوری پرورش یافت که بازیگری در خاورمیانه بدون داشتن بازوهای مسلح نتیجه ملموس نخواهد داشت. از این رو، حمایت از گروه های مسلح تروریستی در دستور کار سیاست خارجی ترکیه قرار گرفت.
  • در مجموع، در ارتباط با منطق حمایت ترکیه از گروه هایی مانند داعش باید گفت که این کشور درصدد است تا خود را به عنوان الگوی تلفیق دین و دموکراسی معرفی کند و همچنین بتواند هلال اخوانی را در مقابل هلال شیعی به رهبری جمهوری اسلامی ایجاد کند.
  • در این راستا، بایستی شرایط برای به قدرت رسیدن دوستان ترکیه در کشورهای منطقه فراهم شود که این به معنای تضعیف هم پیمانان منطقه ای ایران، از جمله سوریه و عراق، است.
  • ترکیه برای تحقق این رویای خود، حمایت از گروه های تروریستی را، به منظور سرنگونی دولت سوریه و تضعیف دولت عراق، در دستور کار سیاست خارجی خود قرار داد.
  • به عبارت دیگر، به زعم سیاستمداران ترکیه، بهترین گزینه برای آنها سرنگونی دولت های ناهمسو در منطقه است و حال که گروه هایی مانند داعش در این راستا در تلاش هستند، طبیعی است که از حمایت ترکیه برخوردار خواهند بود.
  • بنابراین، باید گفت که ترکیه دست یافتن به جایگاه مرکزی در منطقه را تنها در شرایطی ممکن می داند که دولت هایی مانند دولت سوریه و عراق که جهت گیری های سیاست خارجی آنها مغایر با ترکیه است سرنگون یا تضعیف شده باشند و در شرایطی که گروه های سلفی عهده دار این مأموریت هستند طبیعی است که ترکیه از آنها حمایت کند.
  • بنابراین اگرچه یکی از مولفه های دکترین نوعثمانی گری ترکیه، کاهش تنش ها با همسایگان بود اما در این خصوص ترکیه با یک چرخش در مواضع، حمایت از گروه های مسلح تروریستی را در دستور کار خود قرار داده است. یعنی در اینجا هنوز هم برای دست یافتن به موقعیت مرکزی تلاش می شود با این تفاوت که در جهت گیری ترکیه تغییر ایجاد شده است. به عبارت دیگر، حمایت ترکیه از گرو های تروریستی را باید اقدامی برای تداوم دکترین نوعثمانی گری در قالب و شکل دیگری ارزیابی کرد.  حمایت های ترکیه از داعش
  • ترکیه حلقه ی اتصال و گذرگاه ورود تروریست ها از سایر نقاط دنیا بویژه تروریست های منطقه ی قفقاز شمالی که برخی از آنها مانند ابوعمر چچنی از فرماندهان و افراد شاخص داعش هستند به سوریه است.
  • تیری میسان، روزنامه‌نگار مشهور فرانسوی، نیز گزارش داده که ترکیه مجموعاً 4 هزار تروریست القاعده از طریق خاک خود به سوریه منتقل کرده است.
  • به اعتقاد برخی کارشناسان، از جمله “سهیب انجرینی” در روزنامه الاخبار، گرچه عربستان، وظیفه تربیت اعتقادی تروریست‌ها را برعهده دارد، ترکیه هم نقش پشتیبانی و لجستیک آن‌ها را تأمین می‌کند.
  • ترکیه با کمک به فروش نفت داعش (حتی به باور برخی کارشناسان منطقه ای، ترکیه خریدار اصلی نفتی است که داعش از چاه های نفت در عراق و سوریه به سرقت می برد)، مداوای تروریست‌های داعشی و… نقش مهمی در ادامه حیات داعش دارد.
  • تئودور کاراسیک، مدیر مؤسسه «تحلیل نظامی خاور نزدیک و خلیج‌فارس»: «داعش با کمک ترکیه، روزانه 3 میلیون دلار از فروش نفت به‌دست می‌آورد.»
  • چندی پیش نیز، یک شبکه آلمانی، گزارشی از وجود 4 اردوگاه در ترکیه منتشر کرد که وظایف گوناگونی از جمله آموزش، تجهیز و آماده‌سازی تروریست‌های بین‌المللی داعش را برعهده دارند. اردوگاه شهر غازی‌عنتاب، اردوگاه اوروفا در جنوب شرقی ترکیه، اردوگاه العثمانیه در اضنه در جنوب ترکیه، و اردوگاه کرمان در اضنه به‌ عنوان نام این اردوگاه‌ها ذکر شده‌اند.
  • برخی اصحاب رسانه در ترکیه معتقدند اردوغان و به ‌خصوص پسر او از پوشش هیئت نجات و کمک‌های انسانی(IHH) برای حمایت و پشتیبانی از گروه‌های تکفیری استفاده می‌کنند.
  • دیو اموری”، روزنامه‌نگار امریکایی، در صفحه فیس‌بوک خود گفته است: “یاسین القاضی” حامی مالی سازمان ترکیه‌ای IHH است و این سازمان نیز یکی از شاخه‌های جمعیت “ائتلاف الخیر” است که یوسف قرضاوی بر آن نظارت دارد. فعالیت جمعیت ائتلاف‌الخیر در آلمان در سال 2010 به دلیل ارتباط با گروه‌های تروریستی ممنوع شد و وزارت خارجه امریکا هم ظاهراً آن را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داده است.(یاسین القاضی سرمایه دار سعودی است که نامش در فهرست تروریست های بین المللی ثبت شده است. وی با وجود تحت تعقیب بودن چندین بار به ترکیه سفر کرده است.)

نتیجه گیری

  • ظهور و بروز داعش به عنوان گروهی ترویستی با ویژگی هایی چون اولویت دادن به مبارزه با دشمنان داخلی و افراط آن در تکفیر تمامی افراد و گروه های غیر همراه، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، نمی تواند بدون دخالت و برنامه ریزی قدرت های فرامنطقه ای بویژه امریکا و بازیگران منطقه ای بویژه رژیم صهیونیستی باشد، زیرا گروهی با این ویژگی ها چنانچه بخواهد برای تحقق اهداف خود اقدام کند، نوع اقدام آن به گونه ای خواهد بود که منافع امریکا در منطقه و رژیم صهیونیستی را به بهترین نحو تأمین می کند. کما اینکه اکنون نیز روند اقدامات داعش بخوبی بیانگر گزاره ی ادعایی است. از این رو، امریکا و رژیم صهیونیستی نه تنها در بوجود آوردن و تجهیز این گروه نقش اصلی را داشتند، بلکه با همراه کردن همپیمانان منطقه ای خود مانند عربستان سعودی، ترکیه و… نیز به پشتیبانی و تجهیز این گروه روی آوردند، به گونه ای که در این راستا، نقش های مکمل به هر یک از آنها واگذار شده است.
  • در پایان باید گفت که گسترش حوزه فعالیت های داعش در منطقه و دست یازیدن آن به انواع خشونت ها، نه تنها منجر به تضعیف کشورهای منطقه خواهد شد و از این جهت رژیم صهیونیستی را در حاشیه ی امن قرار می دهد، بلکه زمینه را برای گسترش اقدامات اسلام ستیزانه ی امریکا و رژیم صهیونیستی فراهم می کند. زیرا اینان با اقدامات رسانه ای خود، داعش را نماد اسلام معرفی کرده و اقدامات آن را برخاسته از اسلام جلوه می دهند. از این جهت، اقدامات داعش را در نهایت بایستی تأمین کننده ی منافع امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه دانست.

مصطفی قربانی کارشناس ارشد مسائل سیاسی

 برای دریافت فابل پاور پونتداعش کلیک کنید

همچنین بخوانید:

One Response to “داعش چرا و چگونه/ اهداف راهبردی امریکا در منطقه غرب آسیا +فایل پاورپونت”

  1. مصطفی قربانی گفت:

    با سلام و ارادت، تقدیر و تشکر از شما که کمال ادب و امانت را در بارگذاری مطلب رعایت کرده اید. واقعا سپاسگزارم.

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.