راهکارهاي افزايش بهداشت رواني و نقش آن درايجاد امنيت و آرامش
از مهمترين اهداف بهداشت رواني ايجاد بهترين و مطلوبترين شكل رفتار و سلوك اجتماعي از طريق بهره گيري از استعدادهاي فطري براي زندگي سالم و بهنجار است .
به گزارش پایگاه خبری“شاهین نا“ محورتمام دگرگونيها در دنيايي که سرعت تغييرات در آن ثانيه اي و بسيار بالا است انسان است ، انساني که خود اين سرعت را ايجاد مي کند وگاهي به خاطر نداشتن ابزار کافي در اين سرعت فنا و نابود مي شود .
يکي از مسيرهايي که باعث نابودي آدمها مي شود بحث بهداشت رواني و امنيت و آرامش است، مسائلي که با همديگر ارتباط مستقيم وتنگاتنگي دارند وکمبود ونقض هرکدام باعث تاثيرمستقيم برديگري شده وبهبود درهرکدام زمينه رشد وتعالي فرد را محيا مي سازد.
بهداشت رواني افراد، متاثر از عوامل متعددي است، اگر چه اين عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار ميگيرند ولي در واقع اين موضوع چند وجهي، متاثر از يکديگر است بدين معني که افراد به علت شرايط محيطي يا عوامل فردي، تعادل و آرامش روحيشان دچار تغييراتي ميشود و هر چه شدت اين عوامل زيادتر باشد، تاثير و تهديدش بيشتر خواهد بود .
عواملي همچون عدم برآورده شدن نيازهاي اوليه، ناکامي، استرس، يادگيري، مسائل اجتماعي و رسانه هاي جمعي و…ازعمده ترين عوامل تاثيرگذاربربهداشت رواني هستندکه مي توانند بر امنيت وآرامش فردي وگروهي تاثيرمستقيم بگذارد.
موضوع بهداشت رواني و تامين آن براي مردم ، سازمانها و دولتها بسيار مهم است، چرا که با کارايي فردي و اجتماعي افراد و در کنار آن با پيشرفتهاي علمي ، صنعتي و… در جامعه گره خورده است ، امروزه اکثر کشورها، منابع زيادي را براي بهبود بهداشت رواني جامعه صرف ميکنند و در کنار آن با تدوين برنامههاي جامع از سازمانها و منابع محلي – اجتماعي نيز استفاده مي کنند .
بيان مساله:
از دير باز امنيت يکي از نيازهاي اوليه بشر بوده است و بسياري از جنگها و صلح ها جهت بدست آوردن و حفظ امنيت رخ مي داده اند ، اگر بخواهيم نقش امنيت در زندگي انسانها را بررسي کنيم مي توان آن را به دو بخش امنيت دروني و بيروني دسته بندي کرد .
امنيت دروني يا همان امنيت رواني،مسلماً مهمترين فاکتور زندگي سالم هر انساني مي باشد ، با پيچيده شدن جوامع و پيرو آن روابط اجتماعي،متغيرهايي که بر روي امنيت رواني افراد تاثيرمستقيم وغيرمستقيم دارند بسيارگسترده شده است .
شغل،طبقه اجتماعي،اميد به زندگي ، سياست،عشق،اعتبار اجتماعي وبسياري از موارد ديگر مي توانند امنيت رواني افراد را تضمين با مختل نمايند ، در عين حال امنيت اجتماعي و به عبارت ديگر امنيت بيروني لازم و ملزوم امنيت رواني يک جامعه مي باشد با توجه به اهميت بهداشت رواني در جامعه امروزي شايد بتوان گفت که پرداختن به اين مقوله از موارد مهم در زندگي مي باشد .
هر اندازه انسان به طبيعت انساني خود نزديكتر باشد ، به سلامت رواني نزديكتر است ، از مهمترين اهداف بهداشت رواني ايجاد بهترين و مطلوبترين شكل رفتار و سلوك اجتماعي از طريق بهره گيري از استعدادهاي فطري براي زندگي سالم و بهنجار است .
راهکارهاي افزايش بهداشت رواني:
1.اهميت دادن به نقش خانواده :
خانواده نظام اجتماعي پويايي است كه براي خود ساختار، اجزاء و قواعدي دارد و در بين تمامي نهادها ، سازمان ها و تأسيسات اجتماعي،نقش و اهميت خاص و بسزايي دارد.خانواده در زمره عمومي ترين سازمان هاي اجتماعي است و نشان يا نماد اجتماعي شمرده مي شود و برآيند يا انعكاس از كل جامعه است.
در يك جامعه اگرامنيت و آرامش آن کمرنگ يا دچارآشفتگي شود حتما خانواده ها در آن جامعه نيز خود به خود آشفته خواهند بود و بالعكس .
درشناخت جايگاه خانواده بايد اول کيفيت روابط خانواده را دانست يعني هر نظام براي خود اجزايي دارددر نظام خانواده اجزاء مهم عبارت است از رابطه مادر با خود و با پدر، و رابطه پدر با خود و با مادر ، چگونگي اين روابط كيفيت خانواده را مشخص مي سازد.
خانواده مانند هر نظام اجتماعي نيازهاي اوليه داردازجمله اين نيازهاعبارت انداز:احساس ارزشمندي،احساس امنيت فيزيكي احساس صميميت و به هم وابستگي،احساس مسئوليت،نياز به انگيزه،نياز به شادي،نياز به تأييد و تصديق و بالاخره نيازهاي روحي و معنوي.
خانواده همچنين به پدر و مادري احتياج دارد كه به برقراري يك رابطه سالم باهم متعهد باشند و آن قدر احساس امنيت كنند كه بتوانند فرزندان خود را به دور از آلودگي ها پرورش دهند.خانواده،گروه كوچكي است كه از زن و شوهر و فرزند يا فرزندان تشكيل مي شود. عضو خانواده بودن،يعني در نوعي شبكه عاطفي سهيم شدن ، به يك گروه اجتماعي تعلق داشتن،تاريخ مشترك داشتن و به محيط زندگي خاصي عادت كردن.
اهميت خانواده نيز به خاطر همين دستاوردهاست. روابط كودك و والدين و ساير اعضاي خانواده ، چون شبكه و نظامي درهم پيچيده است كه افراد آن در كنش متقابل با يكديگرند.اين نظام در مجموعه اي از نظام هاي بزرگتر همچون محله ، جامعه شهري و جامعه گسترده تر قرار گرفته است واگردراين مجموعه افراد آن بهداشت رواني خوبي نداشته باشند اين شبکه دچار ضعف شده و عملکرد بيروني آن برامنيت وآرامش خانواده ، محله ، شهر واجتماع تاثير منفي خواهد گذاشت .
2.آموزش مهارتهاي 10گانه زندگي:
مهارت هاي زندگي عبارتند از توانايي هايي كه منجر به ارتقاي بهداشت رواني افراد جامعه ، غناي روابط انساني،افزايش سلامت و رفتارهاي سالم در سطح جامعه مي گردند ، به عبارت ديگر با فراگرفتن وآموزش دادن اين مهارتها به اقشار مختلف جامعه مي توانيم سطح بهداشت رواني جامعه را سالم و بالا نگه داشته و باجلوگيري ازآسيب هاي اجتماعي وانواع رفتارهاي پرخطر،سطح ودامنه احساس امنيت وآرامش را بالا ببريم.
در سال 1993 سازمان جهاني بهداشت با هماهنگي يونيسف برنامه مهارت هاي زندگي را به عنوان يك طرح جامع پيشگيري از مشكلات و آسيب هاي فردي و اجتماعي معرفي كرد و پيشنهاد شد كه اين آموزش ها براي افزايش سلامت و ارتقاء بهداشت رواني مردم در دستور كار كشورها قرار گيرد و در سال 1979 با اقدامات دكتر گيلبرت بوترين براي اولين بار آموزش ها آغاز شد .
سازمان بهداشت جهاني ، مهارت هاي زندگي را توانايي انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه اي كه فرد بتواند با چالش ها و ضروريات زندگي روزمره كنار بيايد، تعريف كرده است.مهارت هاي زندگي ((خود آگاهي،همدلي، ارتباط موثر،روابط بين فردي،تصميم گيري،حل مسئله،تفكر خلاق،توانايي مقابله با استرس، تفكر انتقا دي،مديريت هيجان ها))هم به صورت يك راهكار ارتقاء سلامت رواني و هم به صورت ابزاري در پيشگيري از آسيب هاي رواني- اجتماعي مبتلا به جامعه نظير اعتياد، خشونت هاي خانوادگي و اجتماعي، آزار كودكان، خودكشي، ايدز و موارد مشابه قابل استفاده است.
به طور كلي، مهارت هاي زندگي، ابزاري قوي در دست متوليان بهداشت رواني جامعه در جهت توانمند سازي آحاد جامعه در ابعاد رواني- اجتماعي است.اين مهارت ها به افراد كمك مي كنند تا مثبت عمل كرده و هم خودشان و هم جامعه را از آسيب هاي مختلف حفظ كرده و سطح بهداشت رواني خويش و جامعه را ارتقاء بخشند هدف از مجموعه مهارت هاي زندگي افزايش توانايي هاي رواني و اجتماعي افراد و در نهايت پيشگيري از رفتارهاي آسيب زننده به خود و ديگران است.
3.بالابردن نقش اعتقادات ديني ومذهبي:
بسياري از افراد از طريق داشتن ايمان و عمل به اعتقادات ديني و مذهبي به مرحله اي از زندگي دست مي يابند که در آن معنا ،اميد ،آسايش و آرامش درون پيدا مي کنند، زندگي براي آنان هدفمند مي شود و به معناي واقعي زندگي دست مي يابند.
از خصوصيات اين افراد مي توان به داشتن هدف در زندگي ، پاکي ،اهميت ندادن به ارزشهاي مادي ،انسان دوستي و غيره اشاره کرد ودرنتيجه اين افراد از رفتارهايي که هم براي خود و هم براي ديگران آسيب زا يا خطرناک هستند و سلامتي آنها را به خطر مي اندازد به شدت دوري مي کنند ونوعي زندگي سالم تربراي خودانتخاب مي کنند که اين شيوه بر سلامت و بهداشت رواني آنها تأثير بسزايي دارد ، درجامعه اي که اعتقادات مذهبي وديني ارزش داشته باشد وبه آنها عمل شود مردمان آن داراي سطح بالاتري از بهداشت رواني هستند واثرمستقيم ومثبتي برايجاد امنيت وآرامش فردي وگروهي درسطح جامعه دارد.
4.اهميت ايجاد امنيت وآرامش درجامعه:
اهميت وجود(امنيت)درزندگي جمعي تاحدي است كه برخي متفكران اجتماعي درتعاريف خود كلمه (امنيت)را مترادف با (سلامتي) به كار گرفته اند و وجود آنرا ضامن بقا و پايداري جامعه سالم پنداشته اند ، پس همانطور که براي حفظ سلامتي بايد دانستنيهاي پزشکي و علمي خود را بالابرد و از متخصصين اين کار بهره گرفت،در ايجاد وحفظ امنيت و آرامش هم بايد به اين نکته اشاره کرد که هرچقدر انسانها وافراد جامعه از لحاظ ذهني،روحي،رواني وجسمي در سطح بالاتري باشند مي توانند نقش خود را دربرقراري امنيت وبوجود آوردن احساس آرامش بهتر و بيشتر ايفا کنند.
منابع:
1. شاملو، احمد. (1366 ). بهداشت رواني . تهران: انتشارات رشد.
2.كريمي ، يوسف(1373). روانشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات بعثت.
3.مگ گرا ، فليپ 1380، مهارت هاي عملي زندگي ، ترجمه مهدي قراچه داغي ، تهران: نشر پيکان.
4.نوري قاسم آبادي،ربابه 1377،مهارت حل مساله،انتشارات معاونت امور فرهنگي و پيشگيري کل کشور .
تهيه ونگارش: ستوانيکم ابوالفضل اميرنگهباني فراهاني سرپرست مديريت مشارکت عمومي معاونت اجتماعي فرماندهي انتظامي استان البرز
منبع: پایگاه خبری پلیس ایران